محبوبترین آثار ماه
Who Made Me a Princess
Solo Leveling
Jujutsu Kaisen
The Beginning After the End
Ao no Hako
Dungeon Reset
Second Life Ranker
Tokyo Revengers
Jibaku Shounen Hanako-kun
Doctor Elise: The Royal Lady with the Lamp
همه آثار (147 اثر)
Shikabane★Cherry
این یک کمدی عاشقانه است که داستان دختری را روایت میکند که درست پیش از یک قرار مهم بیمار میشود و تصمیم میگیرد مقدار زیادی داروی مخفی مصرف کند. این دارو قرار است سلولهایش را تازه نگه دارد، اما او متوجه میشود که قلبش از کار افتاده و او به یک زامبی تبدیل شده است.
این یک کمدی عاشقانه است که داستان دختری را روایت میکند که درست پیش از یک قرار مهم بیمار میشود و تصمیم میگیرد مقدار زیادی داروی مخفی مصرف کند. این دارو قرار است سلولهایش را تازه نگه دارد، اما او متوجه میشود که قلبش از کار افتاده و او به یک زامبی تبدیل شده است.
Jibaku Shounen Hanako-kun
شایعات ماوراءالطبیعه سراسر دبیرستان کامامه آکادمی را فرا گرفتهاند؛ بهویژه «هفت راز» مدرسه. یکی از این رازها افسانهٔ هاناکو-سان است؛ روح دختری جوان که در دستشویی دخترانه طبقهٔ سوم ساختمان قدیمی مدرسه سکونت دارد و گفته میشود هر آرزویی را که احضارشکنندهاش بخواهد برآورده میکند. ننۀ یاشیرو، دانشآموز سال اول دبیرستان که شدیداً به محبت نیاز دارد، با شجاعت هاناکو-سان را احضار میکند، اما هاناکویی که جلویش ظاهر میشود پسری است!
هاناکو-کون ادعا میکند هیچ شیء جادویی قابلاستفادهای در اختیار ندارد؛ ننه هم با روشهای مختلف سعی میکند توجه معشوقهاش را جلب کند. وقتی ناامیدیاش به اوج میرسد، با خوردن فلس یک پری دریایی دچار مشکل میشود و به ماهی تبدیل میگردد. هاناکو-کون او را نجات میدهد و سرنوشتشان را به هم پیوند میزند؛ در مقابل این کمک، ننه باید دستیار او شود. حال که در دنیای فراطبیعی گرفتار آمده است، ننه به زودی درمییابد که رازهای هفتگانهٔ مدرسه بیش از شایعات سطحی هستند.
شایعات ماوراءالطبیعه سراسر دبیرستان کامامه آکادمی را فرا گرفتهاند؛ بهویژه «هفت راز» مدرسه. یکی از این رازها افسانهٔ هاناکو-سان است؛ روح دختری جوان که در دستشویی دخترانه طبقهٔ سوم ساختمان قدیمی مدرسه سکونت دارد و گفته میشود هر آرزویی را که احضارشکنندهاش بخواهد برآورده میکند. ننۀ یاشیرو، دانشآموز سال اول دبیرستان که شدیداً به محبت نیاز دارد، با شجاعت هاناکو-سان را احضار میکند، اما هاناکویی که جلویش ظاهر میشود پسری است!
هاناکو-کون ادعا میکند هیچ شیء جادویی قابلاستفادهای در اختیار ندارد؛ ننه هم با روشهای مختلف سعی میکند توجه معشوقهاش را جلب کند. وقتی ناامیدیاش به اوج میرسد، با خوردن فلس یک پری دریایی دچار مشکل میشود و به ماهی تبدیل میگردد. هاناکو-کون او را نجات میدهد و سرنوشتشان را به هم پیوند میزند؛ در مقابل این کمک، ننه باید دستیار او شود. حال که در دنیای فراطبیعی گرفتار آمده است، ننه به زودی درمییابد که رازهای هفتگانهٔ مدرسه بیش از شایعات سطحی هستند.
Houkago Shounen Hanako-kun
روح «هاناکو-کون» و دستیار انسانیاش «نِنه یاشیرو» معمولاً سرشان به حل کردن رویدادهای ماورایی مختلف در آکادمی کامومه بند است، اما وقتی از همهی اینها فرصتی برای استراحت پیدا میکنند، وقتشان را چطور میگذرانند؟ بیایید ببینیم شخصیتهای Toilet-Bound Hanako-kun در ساعات آرام بعد از مدرسه چه میکنند—بازی میکنند، مریض میشوند، جنسیتشان عوض میشود و حتی رازهایی را کشف میکنند که میتواند دنیا را تکان دهد!
روح «هاناکو-کون» و دستیار انسانیاش «نِنه یاشیرو» معمولاً سرشان به حل کردن رویدادهای ماورایی مختلف در آکادمی کامومه بند است، اما وقتی از همهی اینها فرصتی برای استراحت پیدا میکنند، وقتشان را چطور میگذرانند؟ بیایید ببینیم شخصیتهای Toilet-Bound Hanako-kun در ساعات آرام بعد از مدرسه چه میکنند—بازی میکنند، مریض میشوند، جنسیتشان عوض میشود و حتی رازهایی را کشف میکنند که میتواند دنیا را تکان دهد!
Sugar Dark: Umerareta Yami to Shoujo
داستان پسری به نام «موارو» را دنبال میکند که به ناحق دستگیر شده و برای انجام کار اجباری به قبرستانی فرستاده میشود. او خود را «نگهبان گور» مینامد و با دختری زیبا به نام «مِریا» ملاقات میکند. موارو در حالی که روزهایش را به کندن گودالی مشغول است که هیولایی مردهزنده به نام «تاریکی» در آن قرار دارد، به مریا دلباخته میشود.
داستان پسری به نام «موارو» را دنبال میکند که به ناحق دستگیر شده و برای انجام کار اجباری به قبرستانی فرستاده میشود. او خود را «نگهبان گور» مینامد و با دختری زیبا به نام «مِریا» ملاقات میکند. موارو در حالی که روزهایش را به کندن گودالی مشغول است که هیولایی مردهزنده به نام «تاریکی» در آن قرار دارد، به مریا دلباخته میشود.
داستان در زمستان سال ۱۹۴۲ در جبهه شرقی جنگ جهانی دوم رخ میدهد. تیمی از تکتیراندازان زن روسی علیه تهاجم نازیها میجنگند. در حالی که مبارزه شدت میگیرد، سؤال این است که آیا این گروه میتواند زنده بماند یا خیر .
توضیح تکمیلی: در برخی منابع آمده که این داستان از «واقعیتهای حقیقی» الهام گرفته شده.
داستان در زمستان سال ۱۹۴۲ در جبهه شرقی جنگ جهانی دوم رخ میدهد. تیمی از تکتیراندازان زن روسی علیه تهاجم نازیها میجنگند. در حالی که مبارزه شدت میگیرد، سؤال این است که آیا این گروه میتواند زنده بماند یا خیر .
توضیح تکمیلی: در برخی منابع آمده که این داستان از «واقعیتهای حقیقی» الهام گرفته شده.
Monster
کنزو تنما، جراح مغز و اعصاب سرشناس ژاپنی که در دوران پساجنگ در آلمان کار میکند، با انتخاب دشواری روبهرو میشود: اینکه عمل جراحی را روی یوهان لیبرت—پسربچهی یتیم که در آستانهی مرگ قرار دارد—انجام دهد یا روی شهردار دوسلدورف. در نهایت، تنما شهرت خود را به ریسک میاندازد و یوهان را نجات میدهد و عملاً شهردار را به حال خود رها میکند.
در پی این تصمیم، هاینمان، مدیر بیمارستان، تنما را از سمتش برکنار میکند و ایوا، دختر هاینمان، نامزدیشان را بهم میزند. با لکهای بزرگ بر پیشانی و طردشده از سوی همکاران، تنما همه امیدش را به موفقیت حرفهای از دست میدهد—تا اینکه قتل مرموز هاینمان بار دیگر فرصتی برایش فراهم میکند.
نه سال بعد، تنما ریاست بخش جراحی را بر عهده دارد و در آستانهی نشستن بر کرسی مدیر بیمارستان است. هرچند در ابتدا همهچیز خوب به نظر میرسد، بهزودی درگیر سلسلهای از قتلهای هولناک در سراسر آلمان میشود. عامل این جنایات موجودی است—همان موجودی که تنما آن روز سرنوشتساز، نه سال پیش، جانش را نجات داد.
کنزو تنما، جراح مغز و اعصاب سرشناس ژاپنی که در دوران پساجنگ در آلمان کار میکند، با انتخاب دشواری روبهرو میشود: اینکه عمل جراحی را روی یوهان لیبرت—پسربچهی یتیم که در آستانهی مرگ قرار دارد—انجام دهد یا روی شهردار دوسلدورف. در نهایت، تنما شهرت خود را به ریسک میاندازد و یوهان را نجات میدهد و عملاً شهردار را به حال خود رها میکند.
در پی این تصمیم، هاینمان، مدیر بیمارستان، تنما را از سمتش برکنار میکند و ایوا، دختر هاینمان، نامزدیشان را بهم میزند. با لکهای بزرگ بر پیشانی و طردشده از سوی همکاران، تنما همه امیدش را به موفقیت حرفهای از دست میدهد—تا اینکه قتل مرموز هاینمان بار دیگر فرصتی برایش فراهم میکند.
نه سال بعد، تنما ریاست بخش جراحی را بر عهده دارد و در آستانهی نشستن بر کرسی مدیر بیمارستان است. هرچند در ابتدا همهچیز خوب به نظر میرسد، بهزودی درگیر سلسلهای از قتلهای هولناک در سراسر آلمان میشود. عامل این جنایات موجودی است—همان موجودی که تنما آن روز سرنوشتساز، نه سال پیش، جانش را نجات داد.
Slam Dunk
هانامیچی ساکوراگی، نوجوان قدبلند و پر سر و صدا با موهای سرخ شعلهای و نیروی جسمانی فراتر از سنش، مشتاق است به رکورد ۵۰ بار شکست در پیدا کردن همدم پایان دهد و بالاخره در اولین سال تحصیلش در دبیرستان شُوهُکو موفق شود دختری را به دست آورد. اما شهرتش به دردسرسازی و خرابکاری پیش از او رسیده و بیشتر دانشآموزان هممدرسهایاش او را مثل یک بیماری واگیردار از خود دور میکنند. در پایان اولین روز مدرسه، او تنها دو فکر قوی در ذهن دارد: «از بسکتبال متنفرم» و «به یک همدم نیاز دارم.»
هاروکو آکاگی، بیاطلاع از سابقه بدرفتاریهای هانامیچی، متوجه قد بلند او میشود و ناخواسته به سراغش میآید و میپرسد که آیا بسکتبال را دوست دارد یا نه. هانامیچی که از اینکه دختری با او صحبت میکند هیجانزده شده، بیاختیار با صدای بلند «بله» میگوید، با وجود اینکه در واقعیت از بسکتبال خوشش نمیآید. در سالن ورزشی، هاروکو از او میپرسد که آیا میتواند دانک بزند یا نه. هانامیچی که کاملاً تازهکار است، توپ را در دست میگیرد و برای پرش آماده میشود... اما بیش از حد میپرد و سرش را محکم به تختهی بسکتبال میکوبد.
هاروکو که از تواناییهای فیزیکی تقریباً غیرانسانی او شگفتزده شده، سریعاً این موضوع را به کاپیتان تیم بسکتبال مدرسه اطلاع میدهد. همین اتفاق باعث میشود هانامیچی ناخواسته وارد دنیای رقابت و بسکتبال شود؛ دنیایی که در ابتدا تنها به خاطر دختری ناشناس پا به آن گذاشته بود، اما خیلی زود درمییابد بسکتبال چیزی فراتر از آن چیزی است که تصور میکرد.
هانامیچی ساکوراگی، نوجوان قدبلند و پر سر و صدا با موهای سرخ شعلهای و نیروی جسمانی فراتر از سنش، مشتاق است به رکورد ۵۰ بار شکست در پیدا کردن همدم پایان دهد و بالاخره در اولین سال تحصیلش در دبیرستان شُوهُکو موفق شود دختری را به دست آورد. اما شهرتش به دردسرسازی و خرابکاری پیش از او رسیده و بیشتر دانشآموزان هممدرسهایاش او را مثل یک بیماری واگیردار از خود دور میکنند. در پایان اولین روز مدرسه، او تنها دو فکر قوی در ذهن دارد: «از بسکتبال متنفرم» و «به یک همدم نیاز دارم.»
هاروکو آکاگی، بیاطلاع از سابقه بدرفتاریهای هانامیچی، متوجه قد بلند او میشود و ناخواسته به سراغش میآید و میپرسد که آیا بسکتبال را دوست دارد یا نه. هانامیچی که از اینکه دختری با او صحبت میکند هیجانزده شده، بیاختیار با صدای بلند «بله» میگوید، با وجود اینکه در واقعیت از بسکتبال خوشش نمیآید. در سالن ورزشی، هاروکو از او میپرسد که آیا میتواند دانک بزند یا نه. هانامیچی که کاملاً تازهکار است، توپ را در دست میگیرد و برای پرش آماده میشود... اما بیش از حد میپرد و سرش را محکم به تختهی بسکتبال میکوبد.
هاروکو که از تواناییهای فیزیکی تقریباً غیرانسانی او شگفتزده شده، سریعاً این موضوع را به کاپیتان تیم بسکتبال مدرسه اطلاع میدهد. همین اتفاق باعث میشود هانامیچی ناخواسته وارد دنیای رقابت و بسکتبال شود؛ دنیایی که در ابتدا تنها به خاطر دختری ناشناس پا به آن گذاشته بود، اما خیلی زود درمییابد بسکتبال چیزی فراتر از آن چیزی است که تصور میکرد.
Tsuno no Gakuen
مانگای فانتزی مدرسهای دربارهی پسرانی با شاخ است که توانایی کنترل جادو دارند. «اِرو» که تازه در یک مدرسهی جادو ثبتنام کرده، از این موضوع رنج میبرد که شاخهایش از بقیه کوچکتر است. اما اوضاع زمانی تغییر میکند که با «ریهیتو»، دانشآموز ممتاز مدرسه، روبهرو میشود.
مانگای فانتزی مدرسهای دربارهی پسرانی با شاخ است که توانایی کنترل جادو دارند. «اِرو» که تازه در یک مدرسهی جادو ثبتنام کرده، از این موضوع رنج میبرد که شاخهایش از بقیه کوچکتر است. اما اوضاع زمانی تغییر میکند که با «ریهیتو»، دانشآموز ممتاز مدرسه، روبهرو میشود.
ماهیرو شیروتا، نوجوان پرانرژی پانزدهساله، زندگی سادهای دارد. اما همهچیز تغییر میکند وقتی گربهی سیاه ولگردی را نجات میدهد و نامش را «کورو» میگذارد. گربهای که در ظاهر عادی به نظر میرسد، ماهیرو را شگفتزده میکند وقتی به یک انسان تبدیل میشود! معلوم میشود کورو یک خونآشام چندصدساله بهطرز عجیبی تنبل و کُند است که خون نمینوشد و از هرگونه فعالیتی بیزار است.
بیآنکه بداند، تنها کاری که نباید انجام دهد گفتن نام کورو با صدای بلند است؛ اما دقیقاً همین کار را میکند. همین باعث پیوندی میان آنها میشود، به این معنا که کورو میتواند به خونآشام خدمتکار ماهیرو، یا همان «سروَمپ»، تبدیل شود. اما سرنوشت طور دیگری رقم میخورد؛ پس از حملهی وحشیانهای که توسط خونآشامی به نام تسوباکی ترتیب داده شده، کورو خون ماهیرو را مینوشد و پیمان میانشان قطعی میشود و ماهیرو به ارباب او، یعنی «ایو»، بدل میگردد.
خونآشام مرموز تسوباکی نام واقعی کورو را آشکار میکند: «اش خوابآلود»، نماد تنبلی و بزرگترین برادر از هفت خونآشام که هرکدام نماینده یکی از گناهان کبیرهاند. تسوباکی، بهعنوان برادر هشتم فراموششده و نماد «اندوه»، جنگی را علیه همهی خونآشامها و انسانها آغاز میکند. برای جلوگیری از خونریزی، حالا ماهیرو و کورو باید دیگر سروَمپها و ایوهایشان را آگاه کنند، پیش از آنکه خیلی دیر شود.
ماهیرو شیروتا، نوجوان پرانرژی پانزدهساله، زندگی سادهای دارد. اما همهچیز تغییر میکند وقتی گربهی سیاه ولگردی را نجات میدهد و نامش را «کورو» میگذارد. گربهای که در ظاهر عادی به نظر میرسد، ماهیرو را شگفتزده میکند وقتی به یک انسان تبدیل میشود! معلوم میشود کورو یک خونآشام چندصدساله بهطرز عجیبی تنبل و کُند است که خون نمینوشد و از هرگونه فعالیتی بیزار است.
بیآنکه بداند، تنها کاری که نباید انجام دهد گفتن نام کورو با صدای بلند است؛ اما دقیقاً همین کار را میکند. همین باعث پیوندی میان آنها میشود، به این معنا که کورو میتواند به خونآشام خدمتکار ماهیرو، یا همان «سروَمپ»، تبدیل شود. اما سرنوشت طور دیگری رقم میخورد؛ پس از حملهی وحشیانهای که توسط خونآشامی به نام تسوباکی ترتیب داده شده، کورو خون ماهیرو را مینوشد و پیمان میانشان قطعی میشود و ماهیرو به ارباب او، یعنی «ایو»، بدل میگردد.
خونآشام مرموز تسوباکی نام واقعی کورو را آشکار میکند: «اش خوابآلود»، نماد تنبلی و بزرگترین برادر از هفت خونآشام که هرکدام نماینده یکی از گناهان کبیرهاند. تسوباکی، بهعنوان برادر هشتم فراموششده و نماد «اندوه»، جنگی را علیه همهی خونآشامها و انسانها آغاز میکند. برای جلوگیری از خونریزی، حالا ماهیرو و کورو باید دیگر سروَمپها و ایوهایشان را آگاه کنند، پیش از آنکه خیلی دیر شود.
Tough
این ادامهی مانگای کُکُو تِکِندن تاوف است که در ۴۲ جلد منتشر شد و شخصیت اصلی آن، «کیئیچی»، را در دوران جوانی و زیر آموزش پدرش «سِیکو میازاوا» دنبال میکرد. این اثر مانگایی دربارهی مبارزات رزمی ترکیبی و مدرسهی هنرهای رزمی خاندان میازاوا است. در آغاز، داستان حول تلاشهای کیئیچی برای درمان پدرش، پس از آنکه توسط برادرش «کیریو» تقریباً کشته شد، میچرخد؛ اما با بهبودی پدر، تمرکز از این موضوع فاصله گرفته و به مبارزات تورنمنتگونه و رقابتهای رزمی کشیده میشود.
این ادامهی مانگای کُکُو تِکِندن تاوف است که در ۴۲ جلد منتشر شد و شخصیت اصلی آن، «کیئیچی»، را در دوران جوانی و زیر آموزش پدرش «سِیکو میازاوا» دنبال میکرد. این اثر مانگایی دربارهی مبارزات رزمی ترکیبی و مدرسهی هنرهای رزمی خاندان میازاوا است. در آغاز، داستان حول تلاشهای کیئیچی برای درمان پدرش، پس از آنکه توسط برادرش «کیریو» تقریباً کشته شد، میچرخد؛ اما با بهبودی پدر، تمرکز از این موضوع فاصله گرفته و به مبارزات تورنمنتگونه و رقابتهای رزمی کشیده میشود.
ST&RS
در تاریخ ۱۰ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۳:۰۲:۴۰ بامداد به وقت UTC، زمین پیامی ساده از فضا دریافت کرد: دیدار در مریخ در تاریخ ۷ ژوئیه ۲۰۳۵. با احتمال کشف گونهای میانستارهای در افق، دانشمندان سراسر جهان به رقابتی ناامیدانه برای توسعه پیشرفتهترین فناوری و اعزام انسان به سیاره سرخ پرداختند. در همان روز و دقیقاً همان زمان، نوزاد «ماهو شیرافونه» نخستین کلمهاش را بر زبان آورد—«مریخ».
سالها بعد، همزمان با زمان ثبتنام دبیرستان، ماهو که شیفتهی فضاست، چشم به «آکادمی فضایی» معتبر دوخته است. این مؤسسه تنها حدود یک درصد از متقاضیان را میپذیرد، اما ثبتنام در آن فرصتی است برای ماهو تا رویای رفتن به مریخ در آن تاریخ تعیینشده را محقق کند. همراه با دوست دوران کودکیاش «مگورو هوشیهارا» و همکلاسیاش «واتارو آماچی»، ماهو آزمون دو هفتهای پذیرش آکادمی را آغاز میکند.
در برابر رقابتی سرسخت با برخی از بهترین نامزدهای فضانوردی، شانس ماهو برای رسیدن به قله بسیار ناچیز به نظر میرسد. جالب آنکه «فیفی کالینز»، مدیر آکادمی، گمان میبرد ماهو ممکن است بخش حیاتی از مأموریت ۷ ژوئیه باشد. با این احتمال که سرنوشتش پیشاپیش در ستارگان نوشته شده باشد، ماهو خود را آماده میکند تا در این آزمون سرنوشتساز پایداری کند.
در تاریخ ۱۰ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۳:۰۲:۴۰ بامداد به وقت UTC، زمین پیامی ساده از فضا دریافت کرد: دیدار در مریخ در تاریخ ۷ ژوئیه ۲۰۳۵. با احتمال کشف گونهای میانستارهای در افق، دانشمندان سراسر جهان به رقابتی ناامیدانه برای توسعه پیشرفتهترین فناوری و اعزام انسان به سیاره سرخ پرداختند. در همان روز و دقیقاً همان زمان، نوزاد «ماهو شیرافونه» نخستین کلمهاش را بر زبان آورد—«مریخ».
سالها بعد، همزمان با زمان ثبتنام دبیرستان، ماهو که شیفتهی فضاست، چشم به «آکادمی فضایی» معتبر دوخته است. این مؤسسه تنها حدود یک درصد از متقاضیان را میپذیرد، اما ثبتنام در آن فرصتی است برای ماهو تا رویای رفتن به مریخ در آن تاریخ تعیینشده را محقق کند. همراه با دوست دوران کودکیاش «مگورو هوشیهارا» و همکلاسیاش «واتارو آماچی»، ماهو آزمون دو هفتهای پذیرش آکادمی را آغاز میکند.
در برابر رقابتی سرسخت با برخی از بهترین نامزدهای فضانوردی، شانس ماهو برای رسیدن به قله بسیار ناچیز به نظر میرسد. جالب آنکه «فیفی کالینز»، مدیر آکادمی، گمان میبرد ماهو ممکن است بخش حیاتی از مأموریت ۷ ژوئیه باشد. با این احتمال که سرنوشتش پیشاپیش در ستارگان نوشته شده باشد، ماهو خود را آماده میکند تا در این آزمون سرنوشتساز پایداری کند.
Who Made Me a Princess
در رمان شاهزادهخانم دوستداشتنی، شخصیت فرعی «آتاناسیا د آلجر اوبلیا» بیچارهترینِ همه است. مادرش هنگام زایمان درگذشت و پدرش، امپراتور «کلود»، هرگز حتی ذرهای محبت به دخترش نشان نداد. او که همیشه در حسرت اندکی عشق والدین بود، در نهایت برای جرمی بیاساس مقصر شناخته شد و به دستور همان پدر محبوبش اعدام گردید.
وقتی زنی از کرهی امروزی با خوردن قرص خواب به خواب میرود، بعدتر در بدن نوزاد آتاناسیا بیدار میشود. با دانستن سرنوشت ناخوشایندی که در انتظارش است، تصمیم میگیرد از چشم پدر مستبدش دور بماند تا هرگز خشم او را برنینگیزد. اما سرنوشت اینگونه مهربان نیست و او تنها در پنجسالگی با پدرش روبهرو میشود. با بر باد رفتن نقشهی اولیه، این بار تصمیم میگیرد چنان محبوب دل پدر شود که حتی به ذهنش خطور نکند به او آسیبی برساند.
با این حال، در حالی که هرکس به دنبال اهداف خود است، نقشهی او به آشوب کشیده میشود—«ژانت مارگاریتا»، خواهر تنی آتاناسیا، در آرزوی خانواده است؛ اشراف بلندمرتبه برای قدرت رقابت میکنند؛ و سایهای از گذشتهی کلود تهدید به نابودی همهچیز میکند.
در رمان شاهزادهخانم دوستداشتنی، شخصیت فرعی «آتاناسیا د آلجر اوبلیا» بیچارهترینِ همه است. مادرش هنگام زایمان درگذشت و پدرش، امپراتور «کلود»، هرگز حتی ذرهای محبت به دخترش نشان نداد. او که همیشه در حسرت اندکی عشق والدین بود، در نهایت برای جرمی بیاساس مقصر شناخته شد و به دستور همان پدر محبوبش اعدام گردید.
وقتی زنی از کرهی امروزی با خوردن قرص خواب به خواب میرود، بعدتر در بدن نوزاد آتاناسیا بیدار میشود. با دانستن سرنوشت ناخوشایندی که در انتظارش است، تصمیم میگیرد از چشم پدر مستبدش دور بماند تا هرگز خشم او را برنینگیزد. اما سرنوشت اینگونه مهربان نیست و او تنها در پنجسالگی با پدرش روبهرو میشود. با بر باد رفتن نقشهی اولیه، این بار تصمیم میگیرد چنان محبوب دل پدر شود که حتی به ذهنش خطور نکند به او آسیبی برساند.
با این حال، در حالی که هرکس به دنبال اهداف خود است، نقشهی او به آشوب کشیده میشود—«ژانت مارگاریتا»، خواهر تنی آتاناسیا، در آرزوی خانواده است؛ اشراف بلندمرتبه برای قدرت رقابت میکنند؛ و سایهای از گذشتهی کلود تهدید به نابودی همهچیز میکند.
Shuriken to Pleats
نیاکان «میکاگه کیریو» در ژاپن بهعنوان نینجا شناخته میشدند، پیش از آنکه اصلاحات میجی آنها را از این حرفه بیرون براند. در دوران مدرن، خانواده کیریو «شرکت روستای سایه» را اداره میکند که خدمات محافظت ویژه برای افراد ثروتمند و مهم ارائه میدهد. میکاگه از کودکی عضوی از تیم محافظان شخصی «آقای جیمز جی. راد»، بیوهمردی سالخورده، بوده است. او گرچه این کار پسندیده نیست، احساسات عمیقی نسبت به اربابش دارد؛ و در مقابل، حضور میکاگه به آقای راد خانوادهای را یادآوری میکند که زمانی داشته است. او پیشنهاد میدهد میکاگه را به فرزندی بپذیرد تا بتواند حرفه خطرناک خود را رها کند و مانند یک دختر عادی به مدرسه برود.
اما تنها روز بعد از این پیشنهاد، آقای راد قربانی سوءقصدی دیگر میشود. پس از این حادثه، میکاگه باید تصمیم بگیرد که آیا و چگونه آخرین خواستهی خودخواهانهی اربابش را برآورده سازد.
نیاکان «میکاگه کیریو» در ژاپن بهعنوان نینجا شناخته میشدند، پیش از آنکه اصلاحات میجی آنها را از این حرفه بیرون براند. در دوران مدرن، خانواده کیریو «شرکت روستای سایه» را اداره میکند که خدمات محافظت ویژه برای افراد ثروتمند و مهم ارائه میدهد. میکاگه از کودکی عضوی از تیم محافظان شخصی «آقای جیمز جی. راد»، بیوهمردی سالخورده، بوده است. او گرچه این کار پسندیده نیست، احساسات عمیقی نسبت به اربابش دارد؛ و در مقابل، حضور میکاگه به آقای راد خانوادهای را یادآوری میکند که زمانی داشته است. او پیشنهاد میدهد میکاگه را به فرزندی بپذیرد تا بتواند حرفه خطرناک خود را رها کند و مانند یک دختر عادی به مدرسه برود.
اما تنها روز بعد از این پیشنهاد، آقای راد قربانی سوءقصدی دیگر میشود. پس از این حادثه، میکاگه باید تصمیم بگیرد که آیا و چگونه آخرین خواستهی خودخواهانهی اربابش را برآورده سازد.
داستان ۱۵ سال پس از وقایع The Last Ronin را روایت میکند؛ جایی که شهر نیویورک در بحران و نزاع گروههای خلافکار فرو رفته. Casey Marie همراه با تیم جدید لاکپشتها (Uno, Moja, Yi و Odyn) مسئول حفظ صلح و ایجاد امید در شهری رو به فروپاشی است
داستان ۱۵ سال پس از وقایع The Last Ronin را روایت میکند؛ جایی که شهر نیویورک در بحران و نزاع گروههای خلافکار فرو رفته. Casey Marie همراه با تیم جدید لاکپشتها (Uno, Moja, Yi و Odyn) مسئول حفظ صلح و ایجاد امید در شهری رو به فروپاشی است
TMNT: The Last Ronin – Lost Years داستانی همزمان دربارهی گذشته و آینده است؛ در گذشته، سفر و سختیهای یکی از لاکپشتها را روایت میکند که در تنهایی به دنبال معنا و قدرت درونی میگردد، و در حال، بر نسل تازهای تمرکز دارد که قرار است میراث لاکپشتهای نینجا را ادامه دهند. این کمیک ترکیبی از اکشن، ماجراجویی و احساسات عمیق است و درونمایههایی مثل بقا، انتقال دانش و امید به آینده را در قالبی تاریک اما الهامبخش به تصویر میکشد.
TMNT: The Last Ronin – Lost Years داستانی همزمان دربارهی گذشته و آینده است؛ در گذشته، سفر و سختیهای یکی از لاکپشتها را روایت میکند که در تنهایی به دنبال معنا و قدرت درونی میگردد، و در حال، بر نسل تازهای تمرکز دارد که قرار است میراث لاکپشتهای نینجا را ادامه دهند. این کمیک ترکیبی از اکشن، ماجراجویی و احساسات عمیق است و درونمایههایی مثل بقا، انتقال دانش و امید به آینده را در قالبی تاریک اما الهامبخش به تصویر میکشد.