
دنیای انیمه
تیم ترجمه دنیای انیمه یکی از قدیمیترین و فعالترین گروههای ترجمه مانگا، مانهوا و انیمه در ایران است که فعالیت خود را از حدود سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) آغاز کرده است. این تیم با هدف فراهم کردن محتوای سرگرمکننده برای علاقهمندان به دنیای انیمه و مانگا ترجمه فارسی آثار محبوب ژاپنی و کرهای را در اختیار کاربران ایرانی قرار میدهد. «دنیای انیمه» در طول سالها به یکی از شناختهشدهترین نامها در ارائه ترجمه آثار تبدیل شد.
محبوبترین آثار دنیای انیمه
Solo Leveling
Jujutsu Kaisen
Second Life Ranker
Dungeon Reset
Tokyo Revengers
unOrdinary
Kaijuu 8-gou
Bungou Stray Dogs
SPY×FAMILY
Tokyo Ghoul
تیم ترجمه دنیای انیمه (72 اثر)
سال ۲۷۱۸ طبق تقویم امپراتوری است و «زیپانگ» (ژاپن) در نبردی عظیم با «ماجینکی»ها—وحشتهایی از آسمان که نیمهحیوان و نیمهماشیناند—فروپاشیده است. مردم که یکدیگر را آزرده و اخلاق خود را تباه کردهاند و دیگر آیندهای نمیبینند، برای زنده ماندن هر روز تلاش میکنند. جنگ ۷۰٪ از نژاد بشر را نابود کرد، اما در میان این تاریکی، هفت عضو «قبیله زایل» سر برآوردند تا رستگاری را برای انسانها به ارمغان بیاورند.
اکنون، ۵۰۰ سال بعد در سال ۳۲۱۸، سایههای شوم «ماجینکی» بار دیگر بر آنها سایه افکندهاند. این داستان «اکزامورای» است، داستان قبیله زایل، که تا پای جان برای محافظت از عشق، رؤیاها و خوشبختی خود خواهند جنگید. پس از ۵۰۰ سال بقا از وقایع ۲۷۱۸، نبرد نهایی هفت عضو قبیله زایل زیر این آسمان آبی آغاز میشود...
این داستان بر اساس اعضای گروه موسیقی مشهور ژاپنی EXILE ساخته شده است: هیرو، آتسوشی، تاکاهیرو، ماکیدای، ماتسو، اوسا و آکیرا.
سال ۲۷۱۸ طبق تقویم امپراتوری است و «زیپانگ» (ژاپن) در نبردی عظیم با «ماجینکی»ها—وحشتهایی از آسمان که نیمهحیوان و نیمهماشیناند—فروپاشیده است. مردم که یکدیگر را آزرده و اخلاق خود را تباه کردهاند و دیگر آیندهای نمیبینند، برای زنده ماندن هر روز تلاش میکنند. جنگ ۷۰٪ از نژاد بشر را نابود کرد، اما در میان این تاریکی، هفت عضو «قبیله زایل» سر برآوردند تا رستگاری را برای انسانها به ارمغان بیاورند.
اکنون، ۵۰۰ سال بعد در سال ۳۲۱۸، سایههای شوم «ماجینکی» بار دیگر بر آنها سایه افکندهاند. این داستان «اکزامورای» است، داستان قبیله زایل، که تا پای جان برای محافظت از عشق، رؤیاها و خوشبختی خود خواهند جنگید. پس از ۵۰۰ سال بقا از وقایع ۲۷۱۸، نبرد نهایی هفت عضو قبیله زایل زیر این آسمان آبی آغاز میشود...
این داستان بر اساس اعضای گروه موسیقی مشهور ژاپنی EXILE ساخته شده است: هیرو، آتسوشی، تاکاهیرو، ماکیدای، ماتسو، اوسا و آکیرا.
Child of the Sheath
این جهانی است که در آن درختی جادویی از پشت یک شمشیرزن میروید، دختری لال توسط مادرش به یک سلاح زنده تبدیل میشود، اژدهای یخی در آسمانها پرسه میزند و به دنبال انتقام است، و موجوداتی با قدرتهای خدایی برای حفظ تعادل طبیعت با هم درگیر میشوند. در میان همهی اینها، «بیرا» پسر یتیمی است که روزهایش را با خوشحالی در جنگلی دورافتاده به ماهیگیری میگذراند. سپس او با «تانیو» آشنا میشود، ژنرال سابقی که در جستجوی دوست دوران کودکیاش است. آن دو با هم سفری را به سرزمینی افسونشده آغاز میکنند که مانند هیچجای دیگری نیست.
این جهانی است که در آن درختی جادویی از پشت یک شمشیرزن میروید، دختری لال توسط مادرش به یک سلاح زنده تبدیل میشود، اژدهای یخی در آسمانها پرسه میزند و به دنبال انتقام است، و موجوداتی با قدرتهای خدایی برای حفظ تعادل طبیعت با هم درگیر میشوند. در میان همهی اینها، «بیرا» پسر یتیمی است که روزهایش را با خوشحالی در جنگلی دورافتاده به ماهیگیری میگذراند. سپس او با «تانیو» آشنا میشود، ژنرال سابقی که در جستجوی دوست دوران کودکیاش است. آن دو با هم سفری را به سرزمینی افسونشده آغاز میکنند که مانند هیچجای دیگری نیست.
داستان در کرهجنوبی معاصر جریان دارد. حدود ۳۰ سال پیش، موجودات ناشناختهای ناگهان ظاهر شدند و به مردم حمله کردند. آنها هر جا که میرفتند ویرانی گستردهای به بار میآوردند. این هیولاها «ترابل» نام گرفتند و جهان را در هرجومرج فرو بردند. همزمان با نخستین ظهور «ترابلها»، تعدادی از انسانها با تواناییهای ماوراءطبیعی به دنیا آمدند یا بعدها آنها را به دست آوردند. این جهشیافتهها که «تریس» نامیده میشوند، تنها کسانی هستند که قادرند با «ترابلها» مبارزه کنند.
با این حال، «تریسها» نیز بهعنوان موجوداتی عجیبوغریب شناخته شده و عموماً توسط جامعه طرد میشوند، زیرا برخی از آنها قدرتهایشان را برای منافع شخصی خود سوءاستفاده کردهاند. خط داستانی حول دو شخصیت اصلی میچرخد: «سا گانگ-کون»، دانشآموز دبیرستانی که بهعنوان یک «تریس» متولد شده اما تلاش میکند تواناییاش را پنهان کند؛ و دیگری «کیم یون-سونگ»، مردی که در اوایل دهه سی زندگیاش قدرتهای «تریس» را به دست آورده است. اندکی پس از این اتفاق، همسر و دخترش برای مقاصد آزمایشی از او گرفته میشوند.
داستان در کرهجنوبی معاصر جریان دارد. حدود ۳۰ سال پیش، موجودات ناشناختهای ناگهان ظاهر شدند و به مردم حمله کردند. آنها هر جا که میرفتند ویرانی گستردهای به بار میآوردند. این هیولاها «ترابل» نام گرفتند و جهان را در هرجومرج فرو بردند. همزمان با نخستین ظهور «ترابلها»، تعدادی از انسانها با تواناییهای ماوراءطبیعی به دنیا آمدند یا بعدها آنها را به دست آوردند. این جهشیافتهها که «تریس» نامیده میشوند، تنها کسانی هستند که قادرند با «ترابلها» مبارزه کنند.
با این حال، «تریسها» نیز بهعنوان موجوداتی عجیبوغریب شناخته شده و عموماً توسط جامعه طرد میشوند، زیرا برخی از آنها قدرتهایشان را برای منافع شخصی خود سوءاستفاده کردهاند. خط داستانی حول دو شخصیت اصلی میچرخد: «سا گانگ-کون»، دانشآموز دبیرستانی که بهعنوان یک «تریس» متولد شده اما تلاش میکند تواناییاش را پنهان کند؛ و دیگری «کیم یون-سونگ»، مردی که در اوایل دهه سی زندگیاش قدرتهای «تریس» را به دست آورده است. اندکی پس از این اتفاق، همسر و دخترش برای مقاصد آزمایشی از او گرفته میشوند.
Shaman King Zero
مجموعهای از وانشاتها که شامل داستانهای مختلف شخصیتهای شاه شمن پیش از آغاز مجموعه اصلی است.
مجموعهای از وانشاتها که شامل داستانهای مختلف شخصیتهای شاه شمن پیش از آغاز مجموعه اصلی است.
Shiranui Kitanroku
مردی سفر میکند و داستانهای ترسناک و عجیب ماوراءالطبیعه را جمعآوری کرده و به اشتراک میگذارد.
مردی سفر میکند و داستانهای ترسناک و عجیب ماوراءالطبیعه را جمعآوری کرده و به اشتراک میگذارد.
Shirahimeshou
افسانهها میگویند وقتی برف میبارد، دلیلش گریهی شاهزادهخانم برف است. این اثر مجموعهای از سه داستان تراژیک است که همگی با پیوندی به نام برف به هم متصل میشوند. «شیراهیمهشو» ادای احترام CLAMP به فرم و روایت سنتی ژاپنی است. با آبرنگهای دلنشین و ضربهقلمهای لطیف، این اثر جدایی زیبایی از آثار معمول CLAMP به شمار میرود. راز پشت پردهی برف را خودتان کشف کنید...
افسانهها میگویند وقتی برف میبارد، دلیلش گریهی شاهزادهخانم برف است. این اثر مجموعهای از سه داستان تراژیک است که همگی با پیوندی به نام برف به هم متصل میشوند. «شیراهیمهشو» ادای احترام CLAMP به فرم و روایت سنتی ژاپنی است. با آبرنگهای دلنشین و ضربهقلمهای لطیف، این اثر جدایی زیبایی از آثار معمول CLAMP به شمار میرود. راز پشت پردهی برف را خودتان کشف کنید...
Stigmata: Sekiren no Seija
پایان جنگ مقدس. پاپ برای سرکوب شاهدان باقیماندهای که با قدرت او مخالفت میکردند، دستور میدهد سکوت خبری درباره «معجزهای» که جنگ را پایان داد اعمال شود: ظهور پنج نفری که داغ مقدس—نشانهای خدا—را بر تن داشتند.
ده سال بعد... جناح شیطانی که در گذشته با قدرت واتیکان مخالفت کرده و جنگ مقدس را به راه انداخته بود، دوباره بیدار شده و شروع به ترور قهرمانان پیشین جنگ مقدس کرده است. واتیکان از به رسمیت شناختن این وضعیت سر باز میزند و هر حادثه را چیزی جز یک تصادف ساده قلمداد نمیکند. اما در سالهایی که از پایان جنگ مقدس گذشته، شایعه شده پاپ سازمانی مخفی به نام رادم (RADEM) ایجاد کرده است؛ سازمانی که دستور دارد با شیاطین بجنگد، هرچند به نظر میرسد مأموریت دیگری دارد—مأموریتی بسیار پنهانتر...
کاردینال به نام پاپ، روحانیون منطقه را برای مجلسی فرا میخواند تا درباره این وضعیت گفتوگو کنند. در همین راستا، راهبهای جاهطلب به نام «خواهر رز» به استان تئاتلا فرستاده میشود تا پدر «گابریل آیوتا»—کشیشی که مظنون به داشتن قدرت مقدس بسیار نیرومند است—را پیدا کند...
پایان جنگ مقدس. پاپ برای سرکوب شاهدان باقیماندهای که با قدرت او مخالفت میکردند، دستور میدهد سکوت خبری درباره «معجزهای» که جنگ را پایان داد اعمال شود: ظهور پنج نفری که داغ مقدس—نشانهای خدا—را بر تن داشتند.
ده سال بعد... جناح شیطانی که در گذشته با قدرت واتیکان مخالفت کرده و جنگ مقدس را به راه انداخته بود، دوباره بیدار شده و شروع به ترور قهرمانان پیشین جنگ مقدس کرده است. واتیکان از به رسمیت شناختن این وضعیت سر باز میزند و هر حادثه را چیزی جز یک تصادف ساده قلمداد نمیکند. اما در سالهایی که از پایان جنگ مقدس گذشته، شایعه شده پاپ سازمانی مخفی به نام رادم (RADEM) ایجاد کرده است؛ سازمانی که دستور دارد با شیاطین بجنگد، هرچند به نظر میرسد مأموریت دیگری دارد—مأموریتی بسیار پنهانتر...
کاردینال به نام پاپ، روحانیون منطقه را برای مجلسی فرا میخواند تا درباره این وضعیت گفتوگو کنند. در همین راستا، راهبهای جاهطلب به نام «خواهر رز» به استان تئاتلا فرستاده میشود تا پدر «گابریل آیوتا»—کشیشی که مظنون به داشتن قدرت مقدس بسیار نیرومند است—را پیدا کند...
Shadows House
«امیلیکو» تنها یکی از بسیاری از «عروسکهای زنده» است که در عمارت شَدوهاوس خدمت میکنند؛ ساکنانی که از سر تا پا سیاهرنگاند و مدام دودی از خود متصاعد میکنند که خانه را سیاه میسازد. هر «شَدو» با یک عروسک همراه است که بهطرز عجیبی شبیه اوست. بهعنوان یک عروسک زنده، امیلیکو باید خانه را همیشه براق و تمیز نگه دارد و در عین حال بهعنوان چهرهی اربابش «کیت» عمل کند. در مقابل، کیت از امیلیکو حمایت میکند و او را محرم اسرار خود میداند. تا جایی که هر دوی آنها به یاد دارند، همیشه دنیایشان به همین شکل کار کرده است. با این حال، پیوند میان یک شَدو و یک عروسک چندان روشن نیست. مدیران از طبقات بالاتر عمارت بر زوجهای جوان نظارت میکنند و آنها را قضاوت مینمایند—اما با چه هدفی؟
«امیلیکو» تنها یکی از بسیاری از «عروسکهای زنده» است که در عمارت شَدوهاوس خدمت میکنند؛ ساکنانی که از سر تا پا سیاهرنگاند و مدام دودی از خود متصاعد میکنند که خانه را سیاه میسازد. هر «شَدو» با یک عروسک همراه است که بهطرز عجیبی شبیه اوست. بهعنوان یک عروسک زنده، امیلیکو باید خانه را همیشه براق و تمیز نگه دارد و در عین حال بهعنوان چهرهی اربابش «کیت» عمل کند. در مقابل، کیت از امیلیکو حمایت میکند و او را محرم اسرار خود میداند. تا جایی که هر دوی آنها به یاد دارند، همیشه دنیایشان به همین شکل کار کرده است. با این حال، پیوند میان یک شَدو و یک عروسک چندان روشن نیست. مدیران از طبقات بالاتر عمارت بر زوجهای جوان نظارت میکنند و آنها را قضاوت مینمایند—اما با چه هدفی؟
Black★Rock Shooter: Innocent Soul
در «هازاما»، جهانی میان بهشت و زمین، ارواح متکبر انسانها در وضعیتی شبیه برزخ وجود دارند. افراد خودخواهی که نمیتوانند فراتر از توهمات خود را ببینند، «فانتوم»های منحصربهفردی پدید میآورند که میتوانند شکل هر چیزی از یک مدرسه تا یک شهر کامل را به خود بگیرند. دیگر ارواح بداقبال به سمت فانتومهای تنها کشیده شده و درون آنها گرفتار میشوند، محکوم به آنکه در نهایت در خودبینی روح خودخواه مستحیل شوند.
«راک» یک سرباز در ارتش بلک راک شوتر است و شریک او «رون»، سلاحی مارگونه، هوشمند و دگرگونشونده است. مأموریت آنها نفوذ به فانتومها و بازپسگیری ارواح از سرچشمههایشان است تا آنها را به جایی ببرند که بتوانند پاک شوند و در نهایت به بهشت عروج کنند. با این حال، تلاشهای این دو توسط «دد»، یکی دیگر از بلک راک شوترها، مختل میشود—کسی که از کمک به گناهکاران برای رستگاری بیزار است و در عوض، ارواح را میبلعد و نابودشان میکند.
در «هازاما»، جهانی میان بهشت و زمین، ارواح متکبر انسانها در وضعیتی شبیه برزخ وجود دارند. افراد خودخواهی که نمیتوانند فراتر از توهمات خود را ببینند، «فانتوم»های منحصربهفردی پدید میآورند که میتوانند شکل هر چیزی از یک مدرسه تا یک شهر کامل را به خود بگیرند. دیگر ارواح بداقبال به سمت فانتومهای تنها کشیده شده و درون آنها گرفتار میشوند، محکوم به آنکه در نهایت در خودبینی روح خودخواه مستحیل شوند.
«راک» یک سرباز در ارتش بلک راک شوتر است و شریک او «رون»، سلاحی مارگونه، هوشمند و دگرگونشونده است. مأموریت آنها نفوذ به فانتومها و بازپسگیری ارواح از سرچشمههایشان است تا آنها را به جایی ببرند که بتوانند پاک شوند و در نهایت به بهشت عروج کنند. با این حال، تلاشهای این دو توسط «دد»، یکی دیگر از بلک راک شوترها، مختل میشود—کسی که از کمک به گناهکاران برای رستگاری بیزار است و در عوض، ارواح را میبلعد و نابودشان میکند.
Tower of God
بام بیستوپنجم تمام عمرش تنها بود تا اینکه راشل را ملاقات کرد. اما حالا راشل تصمیم گرفته از برج بالا برود و حاضر است برای این کار بام را پشت سر بگذارد. پس از آنکه راشل در پردهای از نور ناپدید میشود، بام به دنبال او میرود و سوگند میخورد که از برج بالا برود به امید آنکه دوباره او را ملاقات کند. اما برج مکانی خطرناک پر از رازهای کهن، هیولاهای هولناک و انسانهای شرور است. هر طبقه توسط یک «مدیر» محافظت میشود که چالشگران جسور را با آزمونهای طاقتفرسا میآزماید و آنها را تا مرز توانشان پیش میبرد. هنگامی که بام با «هِدون»، مدیر طبقه اول، روبهرو میشود، درمییابد که او یک «بیقاعده» است—کسی که توسط برج انتخاب نشده اما توانسته بهطور مستقل وارد آن شود؛ رخدادی بسیار نادر در برج. با وجود این کشف، مسیر پیش رویش روشن است: چه ثروت، چه قدرت، چه شکوه، یا حتی دیدار دوباره با راشل—تمامی خواستهها در بالای برج محقق خواهند شد.
بام بیستوپنجم تمام عمرش تنها بود تا اینکه راشل را ملاقات کرد. اما حالا راشل تصمیم گرفته از برج بالا برود و حاضر است برای این کار بام را پشت سر بگذارد. پس از آنکه راشل در پردهای از نور ناپدید میشود، بام به دنبال او میرود و سوگند میخورد که از برج بالا برود به امید آنکه دوباره او را ملاقات کند. اما برج مکانی خطرناک پر از رازهای کهن، هیولاهای هولناک و انسانهای شرور است. هر طبقه توسط یک «مدیر» محافظت میشود که چالشگران جسور را با آزمونهای طاقتفرسا میآزماید و آنها را تا مرز توانشان پیش میبرد. هنگامی که بام با «هِدون»، مدیر طبقه اول، روبهرو میشود، درمییابد که او یک «بیقاعده» است—کسی که توسط برج انتخاب نشده اما توانسته بهطور مستقل وارد آن شود؛ رخدادی بسیار نادر در برج. با وجود این کشف، مسیر پیش رویش روشن است: چه ثروت، چه قدرت، چه شکوه، یا حتی دیدار دوباره با راشل—تمامی خواستهها در بالای برج محقق خواهند شد.
Samurai 8: Hachimaru Den
او نمیتواند بدود! او نمیتواند غذای سفت بخورد. پسری به نام «هاچیمارو» از این ضعیفتر نمیشود. اما رویای او این است که یک سامورایی شود. برای پسری که حتی بدون کمک پدرش قادر به زنده ماندن نیست، آن رویا غیرممکن به نظر میرسید. اما وقتی یک گربه سامورایی در برابرش ظاهر میشود، تمام زندگیاش تغییر خواهد کرد! یک خالق افسانهای مانگا و یک ستارهی نوظهور گرد هم آمدهاند تا این حماسهی علمیتخیلی سامورایی را برای شما به ارمغان بیاورند!
او نمیتواند بدود! او نمیتواند غذای سفت بخورد. پسری به نام «هاچیمارو» از این ضعیفتر نمیشود. اما رویای او این است که یک سامورایی شود. برای پسری که حتی بدون کمک پدرش قادر به زنده ماندن نیست، آن رویا غیرممکن به نظر میرسید. اما وقتی یک گربه سامورایی در برابرش ظاهر میشود، تمام زندگیاش تغییر خواهد کرد! یک خالق افسانهای مانگا و یک ستارهی نوظهور گرد هم آمدهاند تا این حماسهی علمیتخیلی سامورایی را برای شما به ارمغان بیاورند!
Mononoke Hime
آشیتاکا، شاهزادهای از قبیلهای دور، میگردد که در اثر نفرین یک گراز خبیث (تاتاریگامی) دچار بیماری مرگبار میشود. او برای یافتن درمان، به سمت غرب ژاپن سفر میکند و در آنجا وارد درگیری میان انسانها (رهبرشان خانم ابوشی و شهر آهن) و ارواح جنگل (به رهبری گرگها و دختر جنگل، سان/شاهزاده مونونوکه) میشود.
آشیتاکا، شاهزادهای از قبیلهای دور، میگردد که در اثر نفرین یک گراز خبیث (تاتاریگامی) دچار بیماری مرگبار میشود. او برای یافتن درمان، به سمت غرب ژاپن سفر میکند و در آنجا وارد درگیری میان انسانها (رهبرشان خانم ابوشی و شهر آهن) و ارواح جنگل (به رهبری گرگها و دختر جنگل، سان/شاهزاده مونونوکه) میشود.
Shingeki no Kyojin: Before the Fall
یک نوزاد در میان تودهای از استفراغ تایتان و میان شعلههای تایتانهای مرده در حال گریه پیدا میشود. این کودک «فرزند تایتان» نامیده میشود و در واقع توسط مردم داخل دیوارها مورد نفرت قرار میگیرد. او همچنین بهطور غیرطبیعی سریع رشد میکند. این نوزاد که «کولو» نامگذاری میشود، خود را از گذشته و تربیتش جدا میسازد و با پیوستن به لژیون شناسایی، بر سر سرنوشت بشریت قمار میکند.
یک نوزاد در میان تودهای از استفراغ تایتان و میان شعلههای تایتانهای مرده در حال گریه پیدا میشود. این کودک «فرزند تایتان» نامیده میشود و در واقع توسط مردم داخل دیوارها مورد نفرت قرار میگیرد. او همچنین بهطور غیرطبیعی سریع رشد میکند. این نوزاد که «کولو» نامگذاری میشود، خود را از گذشته و تربیتش جدا میسازد و با پیوستن به لژیون شناسایی، بر سر سرنوشت بشریت قمار میکند.
Ability
داستان درباره پسری به نام هان یو است که در ظاهر یک فرد معمولی به نظر میرسد و زندگی سادهای دارد. اما او بهطور اتفاقی وارد دنیایی میشود که در آن انسانهایی با تواناییهای ماورایی خاص وجود دارند. او به مرور متوجه میشود که خودش هم قدرتی ویژه دارد و همین باعث میشود درگیر جنگها و کشمکشهای میان افراد با قدرتهای مختلف و سازمانهایی شود که به دنبال کنترل یا نابودی این افراد هستند.
ماجراها حول تلاش او برای کشف حقیقت درباره قدرتش، گذشته پنهان برخی شخصیتها، و رویارویی با دشمنانی قدرتمند شکل میگیرد. در طول مسیر، دوستان و دشمنان زیادی پیدا میکند و سرنوشت او با اتفاقات بزرگ و سرنوشتساز گره میخورد.
داستان درباره پسری به نام هان یو است که در ظاهر یک فرد معمولی به نظر میرسد و زندگی سادهای دارد. اما او بهطور اتفاقی وارد دنیایی میشود که در آن انسانهایی با تواناییهای ماورایی خاص وجود دارند. او به مرور متوجه میشود که خودش هم قدرتی ویژه دارد و همین باعث میشود درگیر جنگها و کشمکشهای میان افراد با قدرتهای مختلف و سازمانهایی شود که به دنبال کنترل یا نابودی این افراد هستند.
ماجراها حول تلاش او برای کشف حقیقت درباره قدرتش، گذشته پنهان برخی شخصیتها، و رویارویی با دشمنانی قدرتمند شکل میگیرد. در طول مسیر، دوستان و دشمنان زیادی پیدا میکند و سرنوشت او با اتفاقات بزرگ و سرنوشتساز گره میخورد.
در بهار ۱۹۹۸ در شهر یومییاما، کوایچی ساکاکیبارا قرار است کلاسهایش را در مدرسهای جدید آغاز کند. اما بهخاطر خوابیدن ریه در بیمارستان بستری میشود. وقتی در بیمارستان پرسه میزند، با دختری موتیره به نام میی میساکی که یونیفرم مدرسهٔ جدید او را به تن دارد روبهرو میشود—برخوردی ظاهراً ساده که پیامدهایش بسیار فراتر از تصور اوست.
وقتی ساکاکیبارا بالاخره میتواند به کلاسهای مدرسهٔ راهنمایی «یومییامای شمالی» برود، متوجه میشود همکلاسیهایش با میساکی طوری رفتار میکنند که انگار وجود ندارد. او میکوشد راز پیرامون او را کشف کند، اما رفتار همکلاسیها فقط عجیبتر میشود. و وقتی دانشآموزان کلاس ۳-۳ بهطرزی غیرقابل توضیح یکی پس از دیگری به شکلی هولناک میمیرند، ساکاکیبارا به ارتباطی میان میساکی و افزایش شمار قربانیان مشکوک میشود.
در بهار ۱۹۹۸ در شهر یومییاما، کوایچی ساکاکیبارا قرار است کلاسهایش را در مدرسهای جدید آغاز کند. اما بهخاطر خوابیدن ریه در بیمارستان بستری میشود. وقتی در بیمارستان پرسه میزند، با دختری موتیره به نام میی میساکی که یونیفرم مدرسهٔ جدید او را به تن دارد روبهرو میشود—برخوردی ظاهراً ساده که پیامدهایش بسیار فراتر از تصور اوست.
وقتی ساکاکیبارا بالاخره میتواند به کلاسهای مدرسهٔ راهنمایی «یومییامای شمالی» برود، متوجه میشود همکلاسیهایش با میساکی طوری رفتار میکنند که انگار وجود ندارد. او میکوشد راز پیرامون او را کشف کند، اما رفتار همکلاسیها فقط عجیبتر میشود. و وقتی دانشآموزان کلاس ۳-۳ بهطرزی غیرقابل توضیح یکی پس از دیگری به شکلی هولناک میمیرند، ساکاکیبارا به ارتباطی میان میساکی و افزایش شمار قربانیان مشکوک میشود.