محبوبترین آثار سینن
Tokyo Ghoul
20th Century Boys
Kusuriya no Hitorigoto
Vinland Saga
Bungou Stray Dogs
Shadows House
Tokyo Ghoul:re
Monster
Blue Period
Uzumaki
سینن (27 اثر)
در چشمانداز کابوسوار تسوتومو نیهی از آینده، ویروس N5S سراسر زمین را درنوردیده و بیشتر جمعیت را به گونهای زامبینما بدل کرده است. زوئیچی کانؤه، مأمور شرکت صنایع سنگین توئا، آخرین امید بشریت است و حتی انسان هم نیست! با کمک فويو، هوش دیجیتالیای که در سیستم کامپیوتری موتور سنگین دوالکوئلش تعبیه شده است، جستوجوی زوئیچی برای یافتن کلید نجات او را در مناظری سورئال به سفری خطرناک میبرد و در نبردی علیه شرورانی ذهنبرانداز فرو میبرد.
در چشمانداز کابوسوار تسوتومو نیهی از آینده، ویروس N5S سراسر زمین را درنوردیده و بیشتر جمعیت را به گونهای زامبینما بدل کرده است. زوئیچی کانؤه، مأمور شرکت صنایع سنگین توئا، آخرین امید بشریت است و حتی انسان هم نیست! با کمک فويو، هوش دیجیتالیای که در سیستم کامپیوتری موتور سنگین دوالکوئلش تعبیه شده است، جستوجوی زوئیچی برای یافتن کلید نجات او را در مناظری سورئال به سفری خطرناک میبرد و در نبردی علیه شرورانی ذهنبرانداز فرو میبرد.
در یک هزارتوی فولادی عظیم پر از موجودات هولناک، بشریت مجبور است در دستههای کوچک منزوی زندگی کند و دائماً از نابودی خود بترسد. در این دیستوپی، تنها مرد جوان عجیبی به نام کیلی شجاعت عبور از این سرزمینهای بیرحم را دارد. او با نیروی فوقانسانی و امیتر پرتوی گراویتون نادری که در اختیار دارد، در جستوجوی ناامیدانهٔ خود برای یافتن انسانی با ژن ترمینال شبکه—اطلاعات ژنتیکیای که میتواند جهان فاسد را بازسازی کند—با هیولاهای خونخوار و نیروهای شریر دیگر میجنگد. دنیای تاریک «بلِیم!» داستان کیلی را دنبال میکند که چگونه با افراد جدید آشنا میشود، خون بیشتری میریزد و قدم به قدم به یافتن ژن ترمینال شبکه نزدیک میشود. از طریق این ماجراها، ماهیت واقعی جهان بهتدریج روشن میشود.
در یک هزارتوی فولادی عظیم پر از موجودات هولناک، بشریت مجبور است در دستههای کوچک منزوی زندگی کند و دائماً از نابودی خود بترسد. در این دیستوپی، تنها مرد جوان عجیبی به نام کیلی شجاعت عبور از این سرزمینهای بیرحم را دارد. او با نیروی فوقانسانی و امیتر پرتوی گراویتون نادری که در اختیار دارد، در جستوجوی ناامیدانهٔ خود برای یافتن انسانی با ژن ترمینال شبکه—اطلاعات ژنتیکیای که میتواند جهان فاسد را بازسازی کند—با هیولاهای خونخوار و نیروهای شریر دیگر میجنگد. دنیای تاریک «بلِیم!» داستان کیلی را دنبال میکند که چگونه با افراد جدید آشنا میشود، خون بیشتری میریزد و قدم به قدم به یافتن ژن ترمینال شبکه نزدیک میشود. از طریق این ماجراها، ماهیت واقعی جهان بهتدریج روشن میشود.
Abara
آبارا در دنیایی دیستوپیایی با سازههای عظیم رخ میدهد. داستان حول موجوداتی به نام گاونا میچرخد؛ کسانی که میتوانند با تبدیلشدن، استخوانهای خود را به شکلی زره و سلاح درآورند. این تبدیل از ستون فقرات آغاز میشود و سپس زرهی لایهلایه شکل میگیرد. داستان بر یکی از این گاوناها تمرکز دارد که به نام کودو دنجی شناخته میشود، هرچند او در ابتدا از نام جعلی ایتو دنجی استفاده میکند.
آبارا در دنیایی دیستوپیایی با سازههای عظیم رخ میدهد. داستان حول موجوداتی به نام گاونا میچرخد؛ کسانی که میتوانند با تبدیلشدن، استخوانهای خود را به شکلی زره و سلاح درآورند. این تبدیل از ستون فقرات آغاز میشود و سپس زرهی لایهلایه شکل میگیرد. داستان بر یکی از این گاوناها تمرکز دارد که به نام کودو دنجی شناخته میشود، هرچند او در ابتدا از نام جعلی ایتو دنجی استفاده میکند.
Dead Dead Demons Dededede Destruction
وقتی به آسمان نگاه میکنی، چه میبینی؟ آسمانی آبی؟ آزادی؟ آیندهای امیدوارکننده؟ مردم توکیو هیچیک را نمیبینند. در عوض، کشتی مادر تهدیدآمیز بیگانهای بالای شهر سایه انداخته و چشمانداز آسمان را در خود فرو برده است. سه سال پیش آنها آمدند. ورود «تهاجمکنندگان» بزرگترین جنگ تاریخ بشر را شعلهور کرد؛ جنگی که تهدید به پایان دنیا بود. دولت ژاپن برای مبارزه با تهاجمکنندگان عجولانه سلاحها را بهصورت انبوه تولید کرد که همین موضوع به بحثها و جنبشهای صلحطلبانه دامن زد. آن روز، همهچیز تغییر کرد. با این حال، هیچچیز تغییر نکرد. کادوکی کوئیاما و اوران ناکاگاوا روزهای پایانی را مانند همیشه میگذرانند: رفتن به مدرسه، بازی با دوستان و انجام کارهایی که هر دختر دبیرستانی بیخیال در زندگیاش دارد. اما با بزرگتر شدن، درمییابند معنای واقعی بزرگسالی در دنیایی که بزرگترها همچون شیاطینی فریبکار و ویرانگر به نظر میرسند چیست. آنها میآموزند تهدید واقعی بشریت نه از سوی تهاجمکنندگان، بلکه از خود بشریت است.
وقتی به آسمان نگاه میکنی، چه میبینی؟ آسمانی آبی؟ آزادی؟ آیندهای امیدوارکننده؟ مردم توکیو هیچیک را نمیبینند. در عوض، کشتی مادر تهدیدآمیز بیگانهای بالای شهر سایه انداخته و چشمانداز آسمان را در خود فرو برده است. سه سال پیش آنها آمدند. ورود «تهاجمکنندگان» بزرگترین جنگ تاریخ بشر را شعلهور کرد؛ جنگی که تهدید به پایان دنیا بود. دولت ژاپن برای مبارزه با تهاجمکنندگان عجولانه سلاحها را بهصورت انبوه تولید کرد که همین موضوع به بحثها و جنبشهای صلحطلبانه دامن زد. آن روز، همهچیز تغییر کرد. با این حال، هیچچیز تغییر نکرد. کادوکی کوئیاما و اوران ناکاگاوا روزهای پایانی را مانند همیشه میگذرانند: رفتن به مدرسه، بازی با دوستان و انجام کارهایی که هر دختر دبیرستانی بیخیال در زندگیاش دارد. اما با بزرگتر شدن، درمییابند معنای واقعی بزرگسالی در دنیایی که بزرگترها همچون شیاطینی فریبکار و ویرانگر به نظر میرسند چیست. آنها میآموزند تهدید واقعی بشریت نه از سوی تهاجمکنندگان، بلکه از خود بشریت است.
Tokyo Ghoul
در سایههای تاریک شهر توکیو، موجوداتی ترسناک بهنام «غول» پنهان شدهاند که تنها با فرارسیدن شب و تغذیه از انسانها گرسنگی خود را برطرف میکنند. بهدلیل حملات مداوم آنها به شهروندان، سازمانی با نام «کمیسیون مقابله با غولها» (CCG) تشکیل شده تا با این تهدید مبارزه کند. اما مشکل اصلی اینجاست که غولها خود را بهراحتی در قالب انسانها پنهان میکنند و در میان مردم زندگی میکنند تا شکار برایشان آسانتر شود.
کِن کانکی، دانشجوی سادهدل و تازهوارد دانشگاه، ناخواسته وارد دنیای غولها میشود؛ وقتی دختری که با او قرار میگذارد، در واقع یک غول است که قصد شکار او را دارد.
او بهسختی از این رویارویی جان سالم به در میبرد، اما پس از عمل جراحی، درمییابد که به موجودی نیمهانسان، نیمهغول تبدیل شده است. با میل شدیدش به گوشت انسان که دیگر با روشهای معمول قابل مهار نیست، او با گروهی از غولهای صلحطلب آشنا میشود که در یک کافه فعالیت دارند و سعی میکنند به او کمک کنند تا با وضعیت جدیدش کنار بیاید.
اما آرامشی که کانکی انتظارش را داشت، دوامی ندارد؛ زیرا بهزودی در مرکز جنگی تمامعیار بین غولها و نیروهای CCG قرار میگیرد—در حالی که خود نیز هدف توجه غولهایی از سراسر توکیو شده است.
در سایههای تاریک شهر توکیو، موجوداتی ترسناک بهنام «غول» پنهان شدهاند که تنها با فرارسیدن شب و تغذیه از انسانها گرسنگی خود را برطرف میکنند. بهدلیل حملات مداوم آنها به شهروندان، سازمانی با نام «کمیسیون مقابله با غولها» (CCG) تشکیل شده تا با این تهدید مبارزه کند. اما مشکل اصلی اینجاست که غولها خود را بهراحتی در قالب انسانها پنهان میکنند و در میان مردم زندگی میکنند تا شکار برایشان آسانتر شود.
کِن کانکی، دانشجوی سادهدل و تازهوارد دانشگاه، ناخواسته وارد دنیای غولها میشود؛ وقتی دختری که با او قرار میگذارد، در واقع یک غول است که قصد شکار او را دارد.
او بهسختی از این رویارویی جان سالم به در میبرد، اما پس از عمل جراحی، درمییابد که به موجودی نیمهانسان، نیمهغول تبدیل شده است. با میل شدیدش به گوشت انسان که دیگر با روشهای معمول قابل مهار نیست، او با گروهی از غولهای صلحطلب آشنا میشود که در یک کافه فعالیت دارند و سعی میکنند به او کمک کنند تا با وضعیت جدیدش کنار بیاید.
اما آرامشی که کانکی انتظارش را داشت، دوامی ندارد؛ زیرا بهزودی در مرکز جنگی تمامعیار بین غولها و نیروهای CCG قرار میگیرد—در حالی که خود نیز هدف توجه غولهایی از سراسر توکیو شده است.
Tokyo Ghoul:re
دو سال از یورش CCG به آنتِیکو میگذرد. اگرچه فضای توکیو بهخاطر نفوذ فزایندهی CCG دچار تغییرات چشمگیری شده، گولها همچنان تهدیدی جدیاند و بهویژه سازمان تروریستی «آوگیری تری» که خطر رو بهرشدی را از جانب CCG احساس میکند، محتاطتر عمل میکند.
تشکیل یک تیم ویژه با نام «گردان کوئینکس» ممکن است همان نیروی محرکهای باشد که CCG برای ریشهکنکردن ساکنان ناخواستهی توکیو نیاز دارد. اعضای این تیم انسانهایی هستند که با جراحی قادر شدهاند از تواناییهای ویژهی گولها بهرهمند شوند و در عملیات نابودی این موجودات خطرناک شرکت میکنند. رهبر «کوئینکس»، هایسه ساساکی، نیمهگول و نیمهانسان است که زیر نظر بازرس ویژهی مشهور، کیشو آریما، آموزش دیده است. اما در پشت چهرهی این جوان چیزی پنهان است؛ خاطراتی نامعلوم کمکم به ذهنش هجوم میآورند و او را به یاد آن کسی میاندازند که قبلاً بوده است.
دو سال از یورش CCG به آنتِیکو میگذرد. اگرچه فضای توکیو بهخاطر نفوذ فزایندهی CCG دچار تغییرات چشمگیری شده، گولها همچنان تهدیدی جدیاند و بهویژه سازمان تروریستی «آوگیری تری» که خطر رو بهرشدی را از جانب CCG احساس میکند، محتاطتر عمل میکند.
تشکیل یک تیم ویژه با نام «گردان کوئینکس» ممکن است همان نیروی محرکهای باشد که CCG برای ریشهکنکردن ساکنان ناخواستهی توکیو نیاز دارد. اعضای این تیم انسانهایی هستند که با جراحی قادر شدهاند از تواناییهای ویژهی گولها بهرهمند شوند و در عملیات نابودی این موجودات خطرناک شرکت میکنند. رهبر «کوئینکس»، هایسه ساساکی، نیمهگول و نیمهانسان است که زیر نظر بازرس ویژهی مشهور، کیشو آریما، آموزش دیده است. اما در پشت چهرهی این جوان چیزی پنهان است؛ خاطراتی نامعلوم کمکم به ذهنش هجوم میآورند و او را به یاد آن کسی میاندازند که قبلاً بوده است.
Kusuriya no Hitorigoto
در یکی از دربارهای امپراتوری، چند ماه از زمانی میگذرد که دختری هفدهساله بهنام ماومائو ربوده شده و وادار شده بهعنوان خادم سطح پایین در کاخ امپراتور کار کند. با این حال، او همچنان روح کنجکاو و عملگرایانهاش را حفظ کرده و تصمیم دارد تا پایان سالهای خدمتش به کار ادامه دهد. اما یک روز خبردار میشود که دو نوزاد امپراتور بهشدت بیمار شدهاند؛ ماومائو بیدرنگ تصمیم میگیرد مخفیانه وارد عمل شود و با تکیه بر تجربهاش بهعنوان داروسازی که در محلهای فقیر و چراغسرخ بزرگ شده، راهی برای درمانشان بیابد.
با وجود تلاشهای ماومائو برای پنهانکاری، خیلی زود توجه جینشی، یک سرسپرده بانفوذ دربار که به استعدادهای او پی میبرد، جلب میشود. ماومائو بهسرعت جای خود را در حلقه درونی دربار مییابد و با بهکارگیری دانش داروسازی و شخصیت خاص و کمی عجیبوغریبش، به مرور در حل معماهای پزشکی گوناگون شهرت پیدا میکند.
در یکی از دربارهای امپراتوری، چند ماه از زمانی میگذرد که دختری هفدهساله بهنام ماومائو ربوده شده و وادار شده بهعنوان خادم سطح پایین در کاخ امپراتور کار کند. با این حال، او همچنان روح کنجکاو و عملگرایانهاش را حفظ کرده و تصمیم دارد تا پایان سالهای خدمتش به کار ادامه دهد. اما یک روز خبردار میشود که دو نوزاد امپراتور بهشدت بیمار شدهاند؛ ماومائو بیدرنگ تصمیم میگیرد مخفیانه وارد عمل شود و با تکیه بر تجربهاش بهعنوان داروسازی که در محلهای فقیر و چراغسرخ بزرگ شده، راهی برای درمانشان بیابد.
با وجود تلاشهای ماومائو برای پنهانکاری، خیلی زود توجه جینشی، یک سرسپرده بانفوذ دربار که به استعدادهای او پی میبرد، جلب میشود. ماومائو بهسرعت جای خود را در حلقه درونی دربار مییابد و با بهکارگیری دانش داروسازی و شخصیت خاص و کمی عجیبوغریبش، به مرور در حل معماهای پزشکی گوناگون شهرت پیدا میکند.
Houseki no Kuni
سالها پیش، زمین از برخورد شش شهابسنگ متحمل صدماتی شد که شش قمر بهوجود آورد و جزیرهای تنها را باقی گذاشت. کسانی که نتوانستند خود را به آن جزیره برسانند، به ته اقیانوس فرو رفتند و به مرور زمان به بلور تبدیل شدند. با گذشت هزاران سال، بیستوهشت تن از این موجودات بلوریشده—که به «درخشانها» مشهورند—از عمقها برخاستند و در همان جزیره ساکن شدند. آنها تحت رهبری خردمند کونگو-سنسی باید از خود در برابر اقمارنشینان بیشمار—ساکنانی که در پی جمعآوری اجساد باارزششان برای ساخت سلاح و جواهرند—دفاع کنند.
داستان «سرزمین جواهرات» (Houseki no Kuni) حول فسفوفسلایت میچرخد، جواهری جوان که در آستانهٔ سیصد سالگی است. دستوپاچلفتی، بسیار شکننده و بیاستعداد بهنظر میرسد، از ضعیفترین جواهرهاست و در مبارزه با اقمارنشینان نمیتواند یاری چندانی برساند. اما هرچه نبرد با این مهاجمان فرازمینی شدت میگیرد، او زود درمییابد که رسیدن به قدرت بهایی دارد که هیچکس نباید مجبور به پرداختش شود.
سالها پیش، زمین از برخورد شش شهابسنگ متحمل صدماتی شد که شش قمر بهوجود آورد و جزیرهای تنها را باقی گذاشت. کسانی که نتوانستند خود را به آن جزیره برسانند، به ته اقیانوس فرو رفتند و به مرور زمان به بلور تبدیل شدند. با گذشت هزاران سال، بیستوهشت تن از این موجودات بلوریشده—که به «درخشانها» مشهورند—از عمقها برخاستند و در همان جزیره ساکن شدند. آنها تحت رهبری خردمند کونگو-سنسی باید از خود در برابر اقمارنشینان بیشمار—ساکنانی که در پی جمعآوری اجساد باارزششان برای ساخت سلاح و جواهرند—دفاع کنند.
داستان «سرزمین جواهرات» (Houseki no Kuni) حول فسفوفسلایت میچرخد، جواهری جوان که در آستانهٔ سیصد سالگی است. دستوپاچلفتی، بسیار شکننده و بیاستعداد بهنظر میرسد، از ضعیفترین جواهرهاست و در مبارزه با اقمارنشینان نمیتواند یاری چندانی برساند. اما هرچه نبرد با این مهاجمان فرازمینی شدت میگیرد، او زود درمییابد که رسیدن به قدرت بهایی دارد که هیچکس نباید مجبور به پرداختش شود.
قرنهاست که سازمانهای مخفی متعددی در نابودسازی انواع هیولاهای خطرناک مشارکت داشتهاند. یکی از این سازمانها «هلزینگ» است که در انگلستان مستقر بوده و توسط رهبر زیرک خود، سر اینتگرا فیربروک وینگیتس هلزینگ، اداره میشود. برترین شکارچی و برگ برندهٔ او «آلوکارد» است؛ یک خونآشام شکستناپذیر که پدرش او را از نظر ژنتیکی دستورزی کرده است. با اینکه خود او از «آنها» محسوب میشود، سوگند خورده محافظ و خدمتگزار اینتگرا باشد.
اکنون بحرانی جدید آغاز میشود و آلوکارد باید با کمک «سِراس ویکتوریا»، شریک تازهخونآشامش، حقیقت پشت حملات مرموز خونآشامی را کشف کند. در این نبرد هر انسانی لزوماً متحد او نیست و آلوکارد در صورت وجود مانع، بدون تردید هر کسی را که در مسیرش قرار گیرد میکشد.
قرنهاست که سازمانهای مخفی متعددی در نابودسازی انواع هیولاهای خطرناک مشارکت داشتهاند. یکی از این سازمانها «هلزینگ» است که در انگلستان مستقر بوده و توسط رهبر زیرک خود، سر اینتگرا فیربروک وینگیتس هلزینگ، اداره میشود. برترین شکارچی و برگ برندهٔ او «آلوکارد» است؛ یک خونآشام شکستناپذیر که پدرش او را از نظر ژنتیکی دستورزی کرده است. با اینکه خود او از «آنها» محسوب میشود، سوگند خورده محافظ و خدمتگزار اینتگرا باشد.
اکنون بحرانی جدید آغاز میشود و آلوکارد باید با کمک «سِراس ویکتوریا»، شریک تازهخونآشامش، حقیقت پشت حملات مرموز خونآشامی را کشف کند. در این نبرد هر انسانی لزوماً متحد او نیست و آلوکارد در صورت وجود مانع، بدون تردید هر کسی را که در مسیرش قرار گیرد میکشد.
در شهر کورووزو-چو، کیریه گوشیما زندگی نسبتاً عادیای در کنار خانوادهاش دارد. روزی که برای دیدار با دوستپسرش، شوئیچی سایتو، به ایستگاه قطار میرود، متوجه میشود پدر او در کوچهای به صدف حلزون خیره شده است. کیریه اهمیت چندانی نمیدهد و ماجرا را با شوئیچی درمیان میگذارد. شوئیچی میگوید پدرش مدتی است رفتاری عجیب از خود نشان میدهد و خودش هم آرزوی ترک شهر را با کیریه دارد، چرا که معتقد است شهر به نوعی آلوده به مارپیچها شده است.
اما وسواس پدر نسبت به این شکل به زودی تبعات مرگباری به همراه میآورد و زنجیرهای از اتفاقات هولناک و غیرقابل توضیح را آغاز میکند که ساکنان کورووزو-چو را به تدریج در چنگال جنون مارپیچی فرو میبرد.
در شهر کورووزو-چو، کیریه گوشیما زندگی نسبتاً عادیای در کنار خانوادهاش دارد. روزی که برای دیدار با دوستپسرش، شوئیچی سایتو، به ایستگاه قطار میرود، متوجه میشود پدر او در کوچهای به صدف حلزون خیره شده است. کیریه اهمیت چندانی نمیدهد و ماجرا را با شوئیچی درمیان میگذارد. شوئیچی میگوید پدرش مدتی است رفتاری عجیب از خود نشان میدهد و خودش هم آرزوی ترک شهر را با کیریه دارد، چرا که معتقد است شهر به نوعی آلوده به مارپیچها شده است.
اما وسواس پدر نسبت به این شکل به زودی تبعات مرگباری به همراه میآورد و زنجیرهای از اتفاقات هولناک و غیرقابل توضیح را آغاز میکند که ساکنان کورووزو-چو را به تدریج در چنگال جنون مارپیچی فرو میبرد.
20th Century Boys
همزمان که قرن بیستم به پایان خود نزدیک میشود، مردم سراسر جهان نگران آن هستند که دنیا در حال تغییر است. و احتمالاً نه به سوی بهتر شدن.
کنجی اندو مدیر معمولی یک فروشگاه زنجیرهای کوچک است که تنها سعی دارد روزگارش را بگذراند. اما وقتی میفهمد یکی از دوستان قدیمیاش که «الاغ» نامیده میشد ناگهان خودکشی کرده و فرقهای جدید به رهبری فردی موسوم به «دوست» در حال مشهور شدن است، کنجی حس میکند چیزی درست نیست. با چند سرنخ کلیدی که از دوست مرحومش باقی مانده، کنجی درمییابد این فرقه بسیار فراتر از آن چیزی است که فکرش را میکرد—نه تنها این سازمان مرموز مستقیماً او و دوستان دوران کودکیاش را هدف قرار داده، بلکه تمام دنیا نیز با خطری بزرگ مواجه است که تنها این دوستان کلید متوقف کردنش را در اختیار دارند.
زندگی سادهی کنجی که به سختی روزگار میگذراند، وقتی با دوستان دوران کودکیاش دوباره متحد میشود کاملاً دگرگون میشود؛ و آنها باید با هم بفهمند گذشتهشان چگونه با این فرقه پیوند خورده، چون گشودن دروازهی قرن جدید ممکن است به معنای پایان جهان باشد.
همزمان که قرن بیستم به پایان خود نزدیک میشود، مردم سراسر جهان نگران آن هستند که دنیا در حال تغییر است. و احتمالاً نه به سوی بهتر شدن.
کنجی اندو مدیر معمولی یک فروشگاه زنجیرهای کوچک است که تنها سعی دارد روزگارش را بگذراند. اما وقتی میفهمد یکی از دوستان قدیمیاش که «الاغ» نامیده میشد ناگهان خودکشی کرده و فرقهای جدید به رهبری فردی موسوم به «دوست» در حال مشهور شدن است، کنجی حس میکند چیزی درست نیست. با چند سرنخ کلیدی که از دوست مرحومش باقی مانده، کنجی درمییابد این فرقه بسیار فراتر از آن چیزی است که فکرش را میکرد—نه تنها این سازمان مرموز مستقیماً او و دوستان دوران کودکیاش را هدف قرار داده، بلکه تمام دنیا نیز با خطری بزرگ مواجه است که تنها این دوستان کلید متوقف کردنش را در اختیار دارند.
زندگی سادهی کنجی که به سختی روزگار میگذراند، وقتی با دوستان دوران کودکیاش دوباره متحد میشود کاملاً دگرگون میشود؛ و آنها باید با هم بفهمند گذشتهشان چگونه با این فرقه پیوند خورده، چون گشودن دروازهی قرن جدید ممکن است به معنای پایان جهان باشد.
21st Century Boys
با پایان یافتن درگیری میان کنجی اندو، دوستان دوران کودکیاش و رهبر فرقهای به نام «دوست»، دو راز همچنان باقی میماند—هویت واقعی «دوست» و اینکه آیا تهدید به استفاده از «بمب ضدفوتون» پیش از مرگ او جدی بوده یا صرفاً bluff. کنجی، همراه با سازمان ملل متحد و در امید یافتن پاسخ، تصمیم میگیرد در این پایانبندی سفر طولانی چنددههای، از برنامهای واقعیت مجازی بهره ببرد که بر پایهٔ خاطرات کودکی «دوست» ساخته شده است.
با پایان یافتن درگیری میان کنجی اندو، دوستان دوران کودکیاش و رهبر فرقهای به نام «دوست»، دو راز همچنان باقی میماند—هویت واقعی «دوست» و اینکه آیا تهدید به استفاده از «بمب ضدفوتون» پیش از مرگ او جدی بوده یا صرفاً bluff. کنجی، همراه با سازمان ملل متحد و در امید یافتن پاسخ، تصمیم میگیرد در این پایانبندی سفر طولانی چنددههای، از برنامهای واقعیت مجازی بهره ببرد که بر پایهٔ خاطرات کودکی «دوست» ساخته شده است.