
دنیای انیمه
تیم ترجمه دنیای انیمه یکی از قدیمیترین و فعالترین گروههای ترجمه مانگا، مانهوا و انیمه در ایران است که فعالیت خود را از حدود سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) آغاز کرده است. این تیم با هدف فراهم کردن محتوای سرگرمکننده برای علاقهمندان به دنیای انیمه و مانگا ترجمه فارسی آثار محبوب ژاپنی و کرهای را در اختیار کاربران ایرانی قرار میدهد. «دنیای انیمه» در طول سالها به یکی از شناختهشدهترین نامها در ارائه ترجمه آثار تبدیل شد.
محبوبترین آثار دنیای انیمه
Jujutsu Kaisen
Solo Leveling
Second Life Ranker
SPY×FAMILY
Solo Leveling: Ragnarok
Tales of Demons and Gods
Dungeon Reset
Tokyo Ghoul
Tokyo Revengers
تیم ترجمه دنیای انیمه (77 اثر)
Tokyo Ghoul
در سایههای تاریک شهر توکیو، موجوداتی ترسناک بهنام «غول» پنهان شدهاند که تنها با فرارسیدن شب و تغذیه از انسانها گرسنگی خود را برطرف میکنند. بهدلیل حملات مداوم آنها به شهروندان، سازمانی با نام «کمیسیون مقابله با غولها» (CCG) تشکیل شده تا با این تهدید مبارزه کند. اما مشکل اصلی اینجاست که غولها خود را بهراحتی در قالب انسانها پنهان میکنند و در میان مردم زندگی میکنند تا شکار برایشان آسانتر شود.
کِن کانکی، دانشجوی سادهدل و تازهوارد دانشگاه، ناخواسته وارد دنیای غولها میشود؛ وقتی دختری که با او قرار میگذارد، در واقع یک غول است که قصد شکار او را دارد.
او بهسختی از این رویارویی جان سالم به در میبرد، اما پس از عمل جراحی، درمییابد که به موجودی نیمهانسان، نیمهغول تبدیل شده است. با میل شدیدش به گوشت انسان که دیگر با روشهای معمول قابل مهار نیست، او با گروهی از غولهای صلحطلب آشنا میشود که در یک کافه فعالیت دارند و سعی میکنند به او کمک کنند تا با وضعیت جدیدش کنار بیاید.
اما آرامشی که کانکی انتظارش را داشت، دوامی ندارد؛ زیرا بهزودی در مرکز جنگی تمامعیار بین غولها و نیروهای CCG قرار میگیرد—در حالی که خود نیز هدف توجه غولهایی از سراسر توکیو شده است.
در سایههای تاریک شهر توکیو، موجوداتی ترسناک بهنام «غول» پنهان شدهاند که تنها با فرارسیدن شب و تغذیه از انسانها گرسنگی خود را برطرف میکنند. بهدلیل حملات مداوم آنها به شهروندان، سازمانی با نام «کمیسیون مقابله با غولها» (CCG) تشکیل شده تا با این تهدید مبارزه کند. اما مشکل اصلی اینجاست که غولها خود را بهراحتی در قالب انسانها پنهان میکنند و در میان مردم زندگی میکنند تا شکار برایشان آسانتر شود.
کِن کانکی، دانشجوی سادهدل و تازهوارد دانشگاه، ناخواسته وارد دنیای غولها میشود؛ وقتی دختری که با او قرار میگذارد، در واقع یک غول است که قصد شکار او را دارد.
او بهسختی از این رویارویی جان سالم به در میبرد، اما پس از عمل جراحی، درمییابد که به موجودی نیمهانسان، نیمهغول تبدیل شده است. با میل شدیدش به گوشت انسان که دیگر با روشهای معمول قابل مهار نیست، او با گروهی از غولهای صلحطلب آشنا میشود که در یک کافه فعالیت دارند و سعی میکنند به او کمک کنند تا با وضعیت جدیدش کنار بیاید.
اما آرامشی که کانکی انتظارش را داشت، دوامی ندارد؛ زیرا بهزودی در مرکز جنگی تمامعیار بین غولها و نیروهای CCG قرار میگیرد—در حالی که خود نیز هدف توجه غولهایی از سراسر توکیو شده است.
Tokyo Ghoul:re
دو سال از یورش CCG به آنتِیکو میگذرد. اگرچه فضای توکیو بهخاطر نفوذ فزایندهی CCG دچار تغییرات چشمگیری شده، گولها همچنان تهدیدی جدیاند و بهویژه سازمان تروریستی «آوگیری تری» که خطر رو بهرشدی را از جانب CCG احساس میکند، محتاطتر عمل میکند.
تشکیل یک تیم ویژه با نام «گردان کوئینکس» ممکن است همان نیروی محرکهای باشد که CCG برای ریشهکنکردن ساکنان ناخواستهی توکیو نیاز دارد. اعضای این تیم انسانهایی هستند که با جراحی قادر شدهاند از تواناییهای ویژهی گولها بهرهمند شوند و در عملیات نابودی این موجودات خطرناک شرکت میکنند. رهبر «کوئینکس»، هایسه ساساکی، نیمهگول و نیمهانسان است که زیر نظر بازرس ویژهی مشهور، کیشو آریما، آموزش دیده است. اما در پشت چهرهی این جوان چیزی پنهان است؛ خاطراتی نامعلوم کمکم به ذهنش هجوم میآورند و او را به یاد آن کسی میاندازند که قبلاً بوده است.
دو سال از یورش CCG به آنتِیکو میگذرد. اگرچه فضای توکیو بهخاطر نفوذ فزایندهی CCG دچار تغییرات چشمگیری شده، گولها همچنان تهدیدی جدیاند و بهویژه سازمان تروریستی «آوگیری تری» که خطر رو بهرشدی را از جانب CCG احساس میکند، محتاطتر عمل میکند.
تشکیل یک تیم ویژه با نام «گردان کوئینکس» ممکن است همان نیروی محرکهای باشد که CCG برای ریشهکنکردن ساکنان ناخواستهی توکیو نیاز دارد. اعضای این تیم انسانهایی هستند که با جراحی قادر شدهاند از تواناییهای ویژهی گولها بهرهمند شوند و در عملیات نابودی این موجودات خطرناک شرکت میکنند. رهبر «کوئینکس»، هایسه ساساکی، نیمهگول و نیمهانسان است که زیر نظر بازرس ویژهی مشهور، کیشو آریما، آموزش دیده است. اما در پشت چهرهی این جوان چیزی پنهان است؛ خاطراتی نامعلوم کمکم به ذهنش هجوم میآورند و او را به یاد آن کسی میاندازند که قبلاً بوده است.
«Wanted!» یکی از پنج داستان کوتاه اودا ایچیرو است که پیش از تبدیل «وان پیس» به موفقیتی بزرگ منتشر شد. داستان دربارهٔ پسری جوان است که بهطور اتفاقی نقشهٔ گنجی باستانی را پیدا میکند و همراه با دوستانش راهی سفری پرماجرا میشود. در مسیر، آنها با تلهها، دشمنان و معماهای متعددی روبهرو میشوند و هر یک درسهایی دربارهٔ شجاعت، دوستی و کشف قدرتهای درونیشان میآموزند.
«Wanted!» یکی از پنج داستان کوتاه اودا ایچیرو است که پیش از تبدیل «وان پیس» به موفقیتی بزرگ منتشر شد. داستان دربارهٔ پسری جوان است که بهطور اتفاقی نقشهٔ گنجی باستانی را پیدا میکند و همراه با دوستانش راهی سفری پرماجرا میشود. در مسیر، آنها با تلهها، دشمنان و معماهای متعددی روبهرو میشوند و هر یک درسهایی دربارهٔ شجاعت، دوستی و کشف قدرتهای درونیشان میآموزند.
قرنهاست که سازمانهای مخفی متعددی در نابودسازی انواع هیولاهای خطرناک مشارکت داشتهاند. یکی از این سازمانها «هلزینگ» است که در انگلستان مستقر بوده و توسط رهبر زیرک خود، سر اینتگرا فیربروک وینگیتس هلزینگ، اداره میشود. برترین شکارچی و برگ برندهٔ او «آلوکارد» است؛ یک خونآشام شکستناپذیر که پدرش او را از نظر ژنتیکی دستورزی کرده است. با اینکه خود او از «آنها» محسوب میشود، سوگند خورده محافظ و خدمتگزار اینتگرا باشد.
اکنون بحرانی جدید آغاز میشود و آلوکارد باید با کمک «سِراس ویکتوریا»، شریک تازهخونآشامش، حقیقت پشت حملات مرموز خونآشامی را کشف کند. در این نبرد هر انسانی لزوماً متحد او نیست و آلوکارد در صورت وجود مانع، بدون تردید هر کسی را که در مسیرش قرار گیرد میکشد.
قرنهاست که سازمانهای مخفی متعددی در نابودسازی انواع هیولاهای خطرناک مشارکت داشتهاند. یکی از این سازمانها «هلزینگ» است که در انگلستان مستقر بوده و توسط رهبر زیرک خود، سر اینتگرا فیربروک وینگیتس هلزینگ، اداره میشود. برترین شکارچی و برگ برندهٔ او «آلوکارد» است؛ یک خونآشام شکستناپذیر که پدرش او را از نظر ژنتیکی دستورزی کرده است. با اینکه خود او از «آنها» محسوب میشود، سوگند خورده محافظ و خدمتگزار اینتگرا باشد.
اکنون بحرانی جدید آغاز میشود و آلوکارد باید با کمک «سِراس ویکتوریا»، شریک تازهخونآشامش، حقیقت پشت حملات مرموز خونآشامی را کشف کند. در این نبرد هر انسانی لزوماً متحد او نیست و آلوکارد در صورت وجود مانع، بدون تردید هر کسی را که در مسیرش قرار گیرد میکشد.
گرچه کیوکو هوری در مدرسه بهخاطر خوشمشربی و استعداد تحصیلیاش مورد تحسین قرار میگیرد، جنبهٔ دیگری از زندگیاش را پنهان کرده است. والدینش بهعلت مشغلهٔ کاری اغلب در خانه نیستند، بنابراین هوری باید از برادر کوچکش مراقبت کند و کارهای خانه را انجام دهد و فرصتی برای معاشرت خارج از مدرسه ندارد.
در همین حال، ایزومی مییامورا بهعنوان نوجوانی عبوس، عینکی و اوتاکو شناخته میشود. اما در واقع او فردی مهربان است که در درس خواندن ناتوان است. علاوه بر این، او نه پیرسینگ را پشت موهای بلندش پنهان کرده و یک تاتو روی پشت و شانهٔ چپش دارد.
بهطور کاملاً اتفاقی، هوری و مییامورا بیرون از مدرسه با هم برخورد میکنند―هیچیک آنگونه که دیگری انتظار دارد ظاهر نمیشود. این دو که بهظاهر متضادند، رفتهرفته دوست میشوند و جنبهای از شخصیت خود را که تاکنون به هیچکس نشان نداده بودند با یکدیگر به اشتراک میگذارند.
گرچه کیوکو هوری در مدرسه بهخاطر خوشمشربی و استعداد تحصیلیاش مورد تحسین قرار میگیرد، جنبهٔ دیگری از زندگیاش را پنهان کرده است. والدینش بهعلت مشغلهٔ کاری اغلب در خانه نیستند، بنابراین هوری باید از برادر کوچکش مراقبت کند و کارهای خانه را انجام دهد و فرصتی برای معاشرت خارج از مدرسه ندارد.
در همین حال، ایزومی مییامورا بهعنوان نوجوانی عبوس، عینکی و اوتاکو شناخته میشود. اما در واقع او فردی مهربان است که در درس خواندن ناتوان است. علاوه بر این، او نه پیرسینگ را پشت موهای بلندش پنهان کرده و یک تاتو روی پشت و شانهٔ چپش دارد.
بهطور کاملاً اتفاقی، هوری و مییامورا بیرون از مدرسه با هم برخورد میکنند―هیچیک آنگونه که دیگری انتظار دارد ظاهر نمیشود. این دو که بهظاهر متضادند، رفتهرفته دوست میشوند و جنبهای از شخصیت خود را که تاکنون به هیچکس نشان نداده بودند با یکدیگر به اشتراک میگذارند.
در شهر کورووزو-چو، کیریه گوشیما زندگی نسبتاً عادیای در کنار خانوادهاش دارد. روزی که برای دیدار با دوستپسرش، شوئیچی سایتو، به ایستگاه قطار میرود، متوجه میشود پدر او در کوچهای به صدف حلزون خیره شده است. کیریه اهمیت چندانی نمیدهد و ماجرا را با شوئیچی درمیان میگذارد. شوئیچی میگوید پدرش مدتی است رفتاری عجیب از خود نشان میدهد و خودش هم آرزوی ترک شهر را با کیریه دارد، چرا که معتقد است شهر به نوعی آلوده به مارپیچها شده است.
اما وسواس پدر نسبت به این شکل به زودی تبعات مرگباری به همراه میآورد و زنجیرهای از اتفاقات هولناک و غیرقابل توضیح را آغاز میکند که ساکنان کورووزو-چو را به تدریج در چنگال جنون مارپیچی فرو میبرد.
در شهر کورووزو-چو، کیریه گوشیما زندگی نسبتاً عادیای در کنار خانوادهاش دارد. روزی که برای دیدار با دوستپسرش، شوئیچی سایتو، به ایستگاه قطار میرود، متوجه میشود پدر او در کوچهای به صدف حلزون خیره شده است. کیریه اهمیت چندانی نمیدهد و ماجرا را با شوئیچی درمیان میگذارد. شوئیچی میگوید پدرش مدتی است رفتاری عجیب از خود نشان میدهد و خودش هم آرزوی ترک شهر را با کیریه دارد، چرا که معتقد است شهر به نوعی آلوده به مارپیچها شده است.
اما وسواس پدر نسبت به این شکل به زودی تبعات مرگباری به همراه میآورد و زنجیرهای از اتفاقات هولناک و غیرقابل توضیح را آغاز میکند که ساکنان کورووزو-چو را به تدریج در چنگال جنون مارپیچی فرو میبرد.
Haikyuu!!
سوت به صدا درمیآید. توپ بالا میرود. یک دریا (دریبل)، یک ست، یک اسپایک.
والیبال؛ ورزشی که در آن دو تیم روبهرو قرار میگیرند و با یک تور بلند و دیوارمانند از هم جدا شدهاند.
«پیرِ کوچک»، با قد تنها ۱۷۰ سانتیمتر، از پس تور غولآسا و دیوار بلاککنندهها برمیآید. شُویو هیناتا، با چشمانی پر از تحسین، به قامت کلاغمانند او خیره میشود. هیناتا که عزمش را جزم کرده تا همچون پیرِ کوچک به ارتفاعات بپرد، در سال آخر راهنمایی بالاخره تیمی تشکیل میدهد و در اولین تورنمنت والیبالش شرکت میکند. اما تیم او در نخستین دیدار مقابل دبیرستان قدرتمند کیتاگاوا دایییچی، که تحت رهبری نابغه اما سرسخت «پادشاه زمین»، توبیو کاگِیاما، قرار دارد، کاملاً شکست میخورد.
هیناتا برای گرفتن انتقام رسمی در رقابتهای دبیرستانی و پیروی از راه پیرِ کوچک، وارد دبیرستان کاراسونو میشود—اما وقتی در سالن ورزشی را میگشاید، کاگِیاما را بهعنوان همتیمیاش میبیند و نقشههایش نقش بر آب میشود.
اکنون هیناتا باید جایگاه خود را در تیم پیدا کند و در کنار کاگِیامای چالشبرانگیز کار کند تا ضعفهایش را جبران کند و به رؤیای خود—رسیدن به قلهٔ دنیای والیبال دبیرستان—جامهٔ عمل بپوشاند.
سوت به صدا درمیآید. توپ بالا میرود. یک دریا (دریبل)، یک ست، یک اسپایک.
والیبال؛ ورزشی که در آن دو تیم روبهرو قرار میگیرند و با یک تور بلند و دیوارمانند از هم جدا شدهاند.
«پیرِ کوچک»، با قد تنها ۱۷۰ سانتیمتر، از پس تور غولآسا و دیوار بلاککنندهها برمیآید. شُویو هیناتا، با چشمانی پر از تحسین، به قامت کلاغمانند او خیره میشود. هیناتا که عزمش را جزم کرده تا همچون پیرِ کوچک به ارتفاعات بپرد، در سال آخر راهنمایی بالاخره تیمی تشکیل میدهد و در اولین تورنمنت والیبالش شرکت میکند. اما تیم او در نخستین دیدار مقابل دبیرستان قدرتمند کیتاگاوا دایییچی، که تحت رهبری نابغه اما سرسخت «پادشاه زمین»، توبیو کاگِیاما، قرار دارد، کاملاً شکست میخورد.
هیناتا برای گرفتن انتقام رسمی در رقابتهای دبیرستانی و پیروی از راه پیرِ کوچک، وارد دبیرستان کاراسونو میشود—اما وقتی در سالن ورزشی را میگشاید، کاگِیاما را بهعنوان همتیمیاش میبیند و نقشههایش نقش بر آب میشود.
اکنون هیناتا باید جایگاه خود را در تیم پیدا کند و در کنار کاگِیامای چالشبرانگیز کار کند تا ضعفهایش را جبران کند و به رؤیای خود—رسیدن به قلهٔ دنیای والیبال دبیرستان—جامهٔ عمل بپوشاند.
Gogo Monster
یوکی تاچیبانا، دانشآموز سال اول دبستان و درونگرا، معتقد است طبقهٔ چهارم مدرسهاش محل حضور موجودات ماورایی است که تنها عدهٔ کمی از بچهها (و هیچیک از بزرگترها) قادر به دیدنشان هستند. او از هجوم اخیر موجودات جدید و کمدوستتر نگران است و همچنین از این میترسد که با بزرگتر شدن، تواناییاش در درک شکل حقیقی اشیا کاهش یابد. بیشتر همکلاسیها به یوکی میخندند و او را بهخاطر گفتهها و رفتارهای عجیبش دیوانه میدانند، و جدا از موجوداتی که میبیند، تنها در دو ارتباط اجتماعی شرکت دارد: سرایدار مهربان و بردبار مدرسه، ماکوتو سوزوکی—شاگرد تازهواردی که کنار میز او نشسته—و پسری مرموز به نام IQ که همیشه جعبهای روی سرش دارد.
یوکی تاچیبانا، دانشآموز سال اول دبستان و درونگرا، معتقد است طبقهٔ چهارم مدرسهاش محل حضور موجودات ماورایی است که تنها عدهٔ کمی از بچهها (و هیچیک از بزرگترها) قادر به دیدنشان هستند. او از هجوم اخیر موجودات جدید و کمدوستتر نگران است و همچنین از این میترسد که با بزرگتر شدن، تواناییاش در درک شکل حقیقی اشیا کاهش یابد. بیشتر همکلاسیها به یوکی میخندند و او را بهخاطر گفتهها و رفتارهای عجیبش دیوانه میدانند، و جدا از موجوداتی که میبیند، تنها در دو ارتباط اجتماعی شرکت دارد: سرایدار مهربان و بردبار مدرسه، ماکوتو سوزوکی—شاگرد تازهواردی که کنار میز او نشسته—و پسری مرموز به نام IQ که همیشه جعبهای روی سرش دارد.
Ao Haru Ride
در حالی که اکثر دختران آرزوی محبوبیت در میان پسران را دارند، فوتابا یوشیوکا دقیقاً نقطهی مقابل آن را میخواهد. پس از آنکه در دورهی راهنمایی مورد تحسین بسیاری قرار گرفت و به همین خاطر از سوی همکلاسیهای دخترش طرد شد، تصمیم میگیرد دوران دبیرستان فرصت او برای بازسازی چهرهاش باشد. بنابراین، او شروع به رفتار نامؤنث و بیتفاوت نسبت به پسران میکند تا در این مسیر بتواند «دوستانی» برای خود پیدا کند.
فوتابا نمیداند زندگیاش با بازگشت عشق اولش، کو مابوچی، پس از ناپدیدی ناگهانی او چند سال پیش در دورهی راهنمایی، دستخوش تغییرات دیگری خواهد شد. با وجود غیبت طولانیمدت او، خاطرات شیرینی که با هم داشتهاند هنوز در ذهن فوتابا باقی است و او آرزو دارد به آن روزها بازگردد. اما درمییابد که آن پسر مهربان و ملایم گذشته کاملاً ناپدید شده و در عوض فردی سرد و بدبین جای او را گرفته است. کو اعتراف میکند که آن وقت نیز نسبت به فوتابا احساس متقابل داشته، اما هشدار میدهد که دیگر هیچگاه نمیتوان به گذشته بازگشت، زیرا همه چیز، حتی خود او، تغییر کرده است.
Ao Haru Ride ماجراجوییهای فوتابا را در جستوجوی عشق واقعی و دوستی دنبال میکند، در حالی که او تمام تلاشش را میکند تا به خودِ واقعیاش وفادار بماند.
در حالی که اکثر دختران آرزوی محبوبیت در میان پسران را دارند، فوتابا یوشیوکا دقیقاً نقطهی مقابل آن را میخواهد. پس از آنکه در دورهی راهنمایی مورد تحسین بسیاری قرار گرفت و به همین خاطر از سوی همکلاسیهای دخترش طرد شد، تصمیم میگیرد دوران دبیرستان فرصت او برای بازسازی چهرهاش باشد. بنابراین، او شروع به رفتار نامؤنث و بیتفاوت نسبت به پسران میکند تا در این مسیر بتواند «دوستانی» برای خود پیدا کند.
فوتابا نمیداند زندگیاش با بازگشت عشق اولش، کو مابوچی، پس از ناپدیدی ناگهانی او چند سال پیش در دورهی راهنمایی، دستخوش تغییرات دیگری خواهد شد. با وجود غیبت طولانیمدت او، خاطرات شیرینی که با هم داشتهاند هنوز در ذهن فوتابا باقی است و او آرزو دارد به آن روزها بازگردد. اما درمییابد که آن پسر مهربان و ملایم گذشته کاملاً ناپدید شده و در عوض فردی سرد و بدبین جای او را گرفته است. کو اعتراف میکند که آن وقت نیز نسبت به فوتابا احساس متقابل داشته، اما هشدار میدهد که دیگر هیچگاه نمیتوان به گذشته بازگشت، زیرا همه چیز، حتی خود او، تغییر کرده است.
Ao Haru Ride ماجراجوییهای فوتابا را در جستوجوی عشق واقعی و دوستی دنبال میکند، در حالی که او تمام تلاشش را میکند تا به خودِ واقعیاش وفادار بماند.
Ajin: Demi-Human
داستان دربارهٔ یک دانشآموز دبیرستانی به نام کی ناگای است که در جریان یک تصادف رانندگی کشته میشود، اما بلافاصله دوباره زنده میشود و درمییابد انسان نیست، بلکه آجینی اسرارآمیز است که مرگ برایش معنایی ندارد. او که از این حقیقت وحشتزده شده، از دست انسانها فرار میکند، اما دوستش کای به او پیوسته و در گریزش از تمدن همراهیاش میکند. سپس کی در میان نبردی میان انسانها و آجینها گرفتار میشود و مجبور است یکی از دو طرف را انتخاب کند.
داستان دربارهٔ یک دانشآموز دبیرستانی به نام کی ناگای است که در جریان یک تصادف رانندگی کشته میشود، اما بلافاصله دوباره زنده میشود و درمییابد انسان نیست، بلکه آجینی اسرارآمیز است که مرگ برایش معنایی ندارد. او که از این حقیقت وحشتزده شده، از دست انسانها فرار میکند، اما دوستش کای به او پیوسته و در گریزش از تمدن همراهیاش میکند. سپس کی در میان نبردی میان انسانها و آجینها گرفتار میشود و مجبور است یکی از دو طرف را انتخاب کند.
Yotsuba to!
در حالی که بیشتر مردم دنیا را عادی و پیشپاافتاده میبینند، یوتسوبا کوئیوای پنجساله آن را گنجینهای سرشار از هیاهوی شگفتانگیز و مکانهایی جذاب برای کشف کردن میداند. وقتی او همراه با پدرخواندهاش، یوسوکه، به شهری جدید نقل مکان میکند، این دختر پرانرژی بهطور طبیعی تصمیم میگیرد محلهی اطراف را خودش کشف کند.
پس از چند اتفاق جالب در پارک محلی، خانواده کوئیوای با همسایههای خود، یعنی خانوادهی آیاسه آشنا میشوند. سه دختر خانواده آیاسه—آساگی دانشجوی بازیگوش، فوکا دانشآموز مسئول دبیرستانی، و اِنا دختری مهربان در مقطع ابتدایی—بهتدریج دلشان با یوتسوبا گرم میشود و علیرغم رفتارهای عجیب و غریب او، در ماجراجوییهایش شریک میشوند.
از یاد گرفتن نحوهی تاب بازی کردن گرفته تا تلاش برای متوقف کردن گرم شدن زمین با کولر! یوتسوبا با دیدگاه خاص و شادش به زندگی، اطرافیانش را همزمان شگفتزده و سردرگم میکند. با همراهی یوسوکه، خانواده آیاسه و دوستانی که در مسیرش پیدا میکند، یوتسوبا هر روز ماجراجویی تازهای را آغاز میکند—هر کدام گامی برای لذت بردن از چیزهای سادهی زندگی.
نوشته شده بر اساس بازنویسی MyAnimeList
در حالی که بیشتر مردم دنیا را عادی و پیشپاافتاده میبینند، یوتسوبا کوئیوای پنجساله آن را گنجینهای سرشار از هیاهوی شگفتانگیز و مکانهایی جذاب برای کشف کردن میداند. وقتی او همراه با پدرخواندهاش، یوسوکه، به شهری جدید نقل مکان میکند، این دختر پرانرژی بهطور طبیعی تصمیم میگیرد محلهی اطراف را خودش کشف کند.
پس از چند اتفاق جالب در پارک محلی، خانواده کوئیوای با همسایههای خود، یعنی خانوادهی آیاسه آشنا میشوند. سه دختر خانواده آیاسه—آساگی دانشجوی بازیگوش، فوکا دانشآموز مسئول دبیرستانی، و اِنا دختری مهربان در مقطع ابتدایی—بهتدریج دلشان با یوتسوبا گرم میشود و علیرغم رفتارهای عجیب و غریب او، در ماجراجوییهایش شریک میشوند.
از یاد گرفتن نحوهی تاب بازی کردن گرفته تا تلاش برای متوقف کردن گرم شدن زمین با کولر! یوتسوبا با دیدگاه خاص و شادش به زندگی، اطرافیانش را همزمان شگفتزده و سردرگم میکند. با همراهی یوسوکه، خانواده آیاسه و دوستانی که در مسیرش پیدا میکند، یوتسوبا هر روز ماجراجویی تازهای را آغاز میکند—هر کدام گامی برای لذت بردن از چیزهای سادهی زندگی.
نوشته شده بر اساس بازنویسی MyAnimeList
Seeds of Anxiety +
ادامه Fuan no Tane از داستانهای کوتاه و دلهرهآور که به افسانههای شهری، ارواح و خرافات میپردازند و همگی حول یک تم خاص (مانند مدرسه، بازدیدکنندگان و غیره) سامان یافتهاند.
ادامه Fuan no Tane از داستانهای کوتاه و دلهرهآور که به افسانههای شهری، ارواح و خرافات میپردازند و همگی حول یک تم خاص (مانند مدرسه، بازدیدکنندگان و غیره) سامان یافتهاند.
Seeds of Anxiety
مجموعهای از داستانهای بسیار کوتاه و عمدتاً فضاساز که به افسانههای شهری، ارواح و خرافات میپردازند و همگی حول یک تم خاص (مانند مدرسه، بازدیدکنندگان و غیره) سازماندهی شدهاند. برخی از این داستانها تنها دو صفحه هستند
مجموعهای از داستانهای بسیار کوتاه و عمدتاً فضاساز که به افسانههای شهری، ارواح و خرافات میپردازند و همگی حول یک تم خاص (مانند مدرسه، بازدیدکنندگان و غیره) سازماندهی شدهاند. برخی از این داستانها تنها دو صفحه هستند
Attack on Titan
چند صد سال پیش، انسانها تا مرز نابودی توسط تایتانها پیش رفتند. تایتانها معمولاً چندین متر قد دارند، به نظر میرسد فاقد هوش هستند، انسانها را میبلعند و بدتر از همه اینکه این کار را نه برای تغذیه، بلکه از روی لذت انجام میدهند.
بخش کوچکی از بشریت با ساختن شهری که دیوارهایی بسیار بلندتر از بزرگترین تایتانها داشت، جان سالم به در بردند. حالا در زمان حال، منطقه جنوبی شینگنشینا بیش از صد سال است که تایتانی به خود ندیده.
پسر نوجوانی به نام ارن و خواهرخواندهاش میکاسا شاهد واقعهای وحشتناک هستند؛ یکی از دیوارهای بیرونی توسط تایتانی ۶۰ متری تخریب شده و شکافی بزرگ در دیوار ایجاد میشود. با ورود تایتانهای کوچکتر به شهر، آن دو کودک با چشمان خود وقایع دلخراشی را تماشا میکنند؛ تایتانها بدون مانع مردم را میبلعند.
ارن سوگند میخورد که تکتک تایتانها را نابود کند و انتقام بشریت را بگیرد.
برنده جایزه مانگای کودانشا در بخش شونن در سال ۲۰۱۱
برنده جایزه فرهنگی انتشارات نوما در سال ۲۰۲۱
چند صد سال پیش، انسانها تا مرز نابودی توسط تایتانها پیش رفتند. تایتانها معمولاً چندین متر قد دارند، به نظر میرسد فاقد هوش هستند، انسانها را میبلعند و بدتر از همه اینکه این کار را نه برای تغذیه، بلکه از روی لذت انجام میدهند.
بخش کوچکی از بشریت با ساختن شهری که دیوارهایی بسیار بلندتر از بزرگترین تایتانها داشت، جان سالم به در بردند. حالا در زمان حال، منطقه جنوبی شینگنشینا بیش از صد سال است که تایتانی به خود ندیده.
پسر نوجوانی به نام ارن و خواهرخواندهاش میکاسا شاهد واقعهای وحشتناک هستند؛ یکی از دیوارهای بیرونی توسط تایتانی ۶۰ متری تخریب شده و شکافی بزرگ در دیوار ایجاد میشود. با ورود تایتانهای کوچکتر به شهر، آن دو کودک با چشمان خود وقایع دلخراشی را تماشا میکنند؛ تایتانها بدون مانع مردم را میبلعند.
ارن سوگند میخورد که تکتک تایتانها را نابود کند و انتقام بشریت را بگیرد.
برنده جایزه مانگای کودانشا در بخش شونن در سال ۲۰۱۱
برنده جایزه فرهنگی انتشارات نوما در سال ۲۰۲۱
Jujutsu Kaisen
ایتادوری یوجی، دانشآموزی شگفتانگیز در ورزش، بهجای تمرین دائمی ترجیح میدهد وقتش را با باشگاه ماوراءالطبیعه بگذراند. همهچیز تا وقتی عادی بهنظر میرسد که یکی از اعضای باشگاه زیر حمله موجودات فراطبیعی قرار میگیرد و یوجی متوجه میشود این دنیا فراتر از کتابهای علم غیب، واقعاً تاریک و خطرناک است.
در همین حال، فوشیگورو مگومی—یک جادوگر جوجوتسو مرموز—دنبال یک شیء نفرینشده با درجهویژه میگردد و سرنخهایش او را به یوجی میرساند. از اینجا به بعد، زندگی یوجی وارد مسیری میشود که نهتنها آیندهاش، بلکه سرنوشت دنیای مرئی و نامرئی را رقم خواهد زد.
ایتادوری یوجی، دانشآموزی شگفتانگیز در ورزش، بهجای تمرین دائمی ترجیح میدهد وقتش را با باشگاه ماوراءالطبیعه بگذراند. همهچیز تا وقتی عادی بهنظر میرسد که یکی از اعضای باشگاه زیر حمله موجودات فراطبیعی قرار میگیرد و یوجی متوجه میشود این دنیا فراتر از کتابهای علم غیب، واقعاً تاریک و خطرناک است.
در همین حال، فوشیگورو مگومی—یک جادوگر جوجوتسو مرموز—دنبال یک شیء نفرینشده با درجهویژه میگردد و سرنخهایش او را به یوجی میرساند. از اینجا به بعد، زندگی یوجی وارد مسیری میشود که نهتنها آیندهاش، بلکه سرنوشت دنیای مرئی و نامرئی را رقم خواهد زد.