محبوبترین آثار سیاه سفید
Jujutsu Kaisen
Ao no Hako
Tokyo Revengers
Jibaku Shounen Hanako-kun
Sousou no Frieren
Kaijuu 8-gou
Bungou Stray Dogs
SPY×FAMILY
Tokyo Ghoul
Kimetsu no Yaiba
سیاه سفید (103 اثر)
Ao no Hako
تایکی اینوماتا، دانشآموز سال سوم راهنمایی، در آکادمی ایمی تحصیل میکند؛ مدرسهای یکپارچه با برنامهای قوی در زمینه ورزش. او به تیم بدمینتون دبیرستان پیوسته و تلاش میکند تا هرچه زودتر در تمرینات آزاد شرکت کند. اما هر چقدر هم زود برسد، همیشه دومین نفری است که وارد سالن ورزشی میشود. نفر اول همیشه چیناتسو کانو است؛ دانشآموز سال اول دبیرستان و کسی که تایکی به او علاقه دارد.
چیناتسو ستارهی نوظهور تیم بسکتبال است و فاصلهی میان او و تایکی بسیار زیاد به نظر میرسد. با اینکه تایکی بازیکن خوبی در بدمینتون است، اما محبوبیت او اصلاً قابل مقایسه با چیناتسو نیست و همین موضوع باعث میشود احتمال اینکه احساساتش پاسخ داده شود، کمتر شود. اما در یک پیچش عجیب سرنوشت، چیناتسو به خانهی تایکی نقل مکان میکند!
تایکی که میخواهد همسطح و شایستهی چیناتسو شود، تصمیم میگیرد رویای مشترکی را دنبال کند: شرکت در مسابقات کشوری. او تمریناتش را با جدیت بیشتری آغاز میکند، تنها برای اینکه رابطهای قوی با همخانهای جدیدش بسازد.
تایکی اینوماتا، دانشآموز سال سوم راهنمایی، در آکادمی ایمی تحصیل میکند؛ مدرسهای یکپارچه با برنامهای قوی در زمینه ورزش. او به تیم بدمینتون دبیرستان پیوسته و تلاش میکند تا هرچه زودتر در تمرینات آزاد شرکت کند. اما هر چقدر هم زود برسد، همیشه دومین نفری است که وارد سالن ورزشی میشود. نفر اول همیشه چیناتسو کانو است؛ دانشآموز سال اول دبیرستان و کسی که تایکی به او علاقه دارد.
چیناتسو ستارهی نوظهور تیم بسکتبال است و فاصلهی میان او و تایکی بسیار زیاد به نظر میرسد. با اینکه تایکی بازیکن خوبی در بدمینتون است، اما محبوبیت او اصلاً قابل مقایسه با چیناتسو نیست و همین موضوع باعث میشود احتمال اینکه احساساتش پاسخ داده شود، کمتر شود. اما در یک پیچش عجیب سرنوشت، چیناتسو به خانهی تایکی نقل مکان میکند!
تایکی که میخواهد همسطح و شایستهی چیناتسو شود، تصمیم میگیرد رویای مشترکی را دنبال کند: شرکت در مسابقات کشوری. او تمریناتش را با جدیت بیشتری آغاز میکند، تنها برای اینکه رابطهای قوی با همخانهای جدیدش بسازد.
Sousou no Frieren
ماجراجویی تمام شده است ولی زندگی برای یک الف جادوگر ادامه دارد. الفی که تازه دارد معنای زندگی را درک میکند.
الف جادوگر فریرن و ماجراجوهای شجاعی که همراه او هستند به تازگی پادشاه شیاطین را شکست دادهاند و صلح برای سرزمین به ارمغان آوردهاند. با تمام شدن این سختی بزرگ همگی راه خودشان را میروند تا زندگیِ آرام خود را داشته باشند. ولی فریرن، به عنوان یک الف، تقریباً نامیراست و بیشتر از تمام افراد گروهش زنده خواهد ماند. او چگونه با مرگ دوستانش کنار خواهد آمد؟ چگونه در زندگیِ خودش به حس رضایت خواهد رسید؟ چگونه او میتواند درک کند که زندگی برای انسانهای اطرافش چه معنایی دارد؟ فریرن ماجرای خودش را شروع میکند تا پاسخ را پیدا کند.
ماجراجویی تمام شده است ولی زندگی برای یک الف جادوگر ادامه دارد. الفی که تازه دارد معنای زندگی را درک میکند.
الف جادوگر فریرن و ماجراجوهای شجاعی که همراه او هستند به تازگی پادشاه شیاطین را شکست دادهاند و صلح برای سرزمین به ارمغان آوردهاند. با تمام شدن این سختی بزرگ همگی راه خودشان را میروند تا زندگیِ آرام خود را داشته باشند. ولی فریرن، به عنوان یک الف، تقریباً نامیراست و بیشتر از تمام افراد گروهش زنده خواهد ماند. او چگونه با مرگ دوستانش کنار خواهد آمد؟ چگونه در زندگیِ خودش به حس رضایت خواهد رسید؟ چگونه او میتواند درک کند که زندگی برای انسانهای اطرافش چه معنایی دارد؟ فریرن ماجرای خودش را شروع میکند تا پاسخ را پیدا کند.
Pluto
ربات افسانهای سوئیسی به نام «مونتبلانک»، که به خاطر خدمتش در جنگ آسیایی سیونهم مشهور بود، به طرز خشونتآمیزی به قتل میرسد. انسانها و رباتهای سراسر جهان برای این چهرهی محبوب عزادار میشوند. محبوبیت مونتبلانک پس از جنگ بیشتر هم شد، بهویژه به خاطر تلاشهایش در حفظ محیطزیست و شخصیت مهربانش. همرزمی دیگر از آن جنگ، یعنی کارآگاه رباتیک «گزیخت» از یوروپل، مأمور تحقیق دربارهی مرگ تراژیک او میشود. در جریان تحقیقات، گزیخت به موجودی مرموز به نام «پلوتو» برمیخورد و همزمان از توطئهای پرده برمیدارد که هدفش نابودی هشت ربات ویژهی شرکتکننده در جنگ است. او در حالی که برای نجات بازماندگان با زمان رقابت میکند، درگیر مبارزهای درونی با حافظه، اخلاق و جهانی پر از نفرت میشود — تلاشی ناامیدانه برای دفاع از همزیستی شکنندهی انسان و ماشین.
ربات افسانهای سوئیسی به نام «مونتبلانک»، که به خاطر خدمتش در جنگ آسیایی سیونهم مشهور بود، به طرز خشونتآمیزی به قتل میرسد. انسانها و رباتهای سراسر جهان برای این چهرهی محبوب عزادار میشوند. محبوبیت مونتبلانک پس از جنگ بیشتر هم شد، بهویژه به خاطر تلاشهایش در حفظ محیطزیست و شخصیت مهربانش. همرزمی دیگر از آن جنگ، یعنی کارآگاه رباتیک «گزیخت» از یوروپل، مأمور تحقیق دربارهی مرگ تراژیک او میشود. در جریان تحقیقات، گزیخت به موجودی مرموز به نام «پلوتو» برمیخورد و همزمان از توطئهای پرده برمیدارد که هدفش نابودی هشت ربات ویژهی شرکتکننده در جنگ است. او در حالی که برای نجات بازماندگان با زمان رقابت میکند، درگیر مبارزهای درونی با حافظه، اخلاق و جهانی پر از نفرت میشود — تلاشی ناامیدانه برای دفاع از همزیستی شکنندهی انسان و ماشین.
Wild Strawberry
گرچه با هم نسبت خونی ندارند، کینگو و کایانو در یتیمخانه با هم بزرگ شدهاند و نزدیکترین چیزی هستند که هر کدام به خانواده دارند. وقتی به نظر میرسد رؤیای آنها برای به فرزندی پذیرفته شدن قرار است تحقق پیدا کند، والدین جدیدشان در واقع جینکا از آب درمیآیند! درست در لحظهای که کینگو در آستانه خورده شدن است، جینکایی در وجود کایانو شکوفا میشود... اما جینکای او بسیار متفاوت است. او نه قصد آسیب رساندن به کینگو را دارد و نه به دیگر انسانها. کینگو باید هر کاری بکند تا بیماری خواهرش را پنهان نگه دارد، تا مبادا هرس شود. یک روز، در حالیکه بهعنوان یک سرباز ردهپایین برای نیروهای تشییع گل کار میکرد، هشدار حضور یک جینکا نزدیک آپارتمانش را دریافت میکند. او با عجله خودش را به صحنه میرساند و میبیند کایانو محاصره شده است؛ در تلاش برای نجاتش، گلولهای در سرش میخورد. اما وقتی به هوش میآید، خودش را در یک مرکز هرس اسرارآمیز مییابد، خواهرش ناپدید شده و او نیز اکنون به جینکا آلوده شده است—کایانو.
گرچه با هم نسبت خونی ندارند، کینگو و کایانو در یتیمخانه با هم بزرگ شدهاند و نزدیکترین چیزی هستند که هر کدام به خانواده دارند. وقتی به نظر میرسد رؤیای آنها برای به فرزندی پذیرفته شدن قرار است تحقق پیدا کند، والدین جدیدشان در واقع جینکا از آب درمیآیند! درست در لحظهای که کینگو در آستانه خورده شدن است، جینکایی در وجود کایانو شکوفا میشود... اما جینکای او بسیار متفاوت است. او نه قصد آسیب رساندن به کینگو را دارد و نه به دیگر انسانها. کینگو باید هر کاری بکند تا بیماری خواهرش را پنهان نگه دارد، تا مبادا هرس شود. یک روز، در حالیکه بهعنوان یک سرباز ردهپایین برای نیروهای تشییع گل کار میکرد، هشدار حضور یک جینکا نزدیک آپارتمانش را دریافت میکند. او با عجله خودش را به صحنه میرساند و میبیند کایانو محاصره شده است؛ در تلاش برای نجاتش، گلولهای در سرش میخورد. اما وقتی به هوش میآید، خودش را در یک مرکز هرس اسرارآمیز مییابد، خواهرش ناپدید شده و او نیز اکنون به جینکا آلوده شده است—کایانو.
Shingeki no Kyojin Volume 0
شامل نسخهی اولیهی مانگای اصلی است که پیشتر هرگز منتشر نشده بود و توسط «هاجیمه ایسایاما» در سن ۱۹ سالگی برای مسابقهی Magazine Grand Prix در سال ۲۰۰۶ ترسیم شد.
شامل نسخهی اولیهی مانگای اصلی است که پیشتر هرگز منتشر نشده بود و توسط «هاجیمه ایسایاما» در سن ۱۹ سالگی برای مسابقهی Magazine Grand Prix در سال ۲۰۰۶ ترسیم شد.
اینا میخواهد با یک پسر معمولی آشنا شود، بنابراین از بهترین دوستش، ماکو، کمک میگیرد. ابتدا برای خرید به فروشگاه تازهافتتاحشدهی «Se Rejouir» میروند. در آنجا، اینا ناگهان عشقش را به مدیر فروشگاه اعتراف میکند. آیا این آغاز رمانتیک یک داستان عاشقانه خواهد بود؟
اینا میخواهد با یک پسر معمولی آشنا شود، بنابراین از بهترین دوستش، ماکو، کمک میگیرد. ابتدا برای خرید به فروشگاه تازهافتتاحشدهی «Se Rejouir» میروند. در آنجا، اینا ناگهان عشقش را به مدیر فروشگاه اعتراف میکند. آیا این آغاز رمانتیک یک داستان عاشقانه خواهد بود؟
Kintoki: Kinmezoku no Toki
روزی روزگاری، قبیلهی «کینمه» قبیلهای خارقالعاده بود که به خاطر قدرت جسمانی شگفتانگیز و چشمان طلاییشان شناخته میشدند. به همین دلیل آنها بهعنوان خدایان جنگ مورد ستایش قرار میگرفتند، اما اکنون این قبیله بهخاطر طول عمر کوتاهشان آرامآرام رو به نابودی است. درست زمانی که تقریباً همه وجودشان را فراموش کرده بودند، پسری مرموز با چشمان طلایی وارد ماجرا میشود...
روزی روزگاری، قبیلهی «کینمه» قبیلهای خارقالعاده بود که به خاطر قدرت جسمانی شگفتانگیز و چشمان طلاییشان شناخته میشدند. به همین دلیل آنها بهعنوان خدایان جنگ مورد ستایش قرار میگرفتند، اما اکنون این قبیله بهخاطر طول عمر کوتاهشان آرامآرام رو به نابودی است. درست زمانی که تقریباً همه وجودشان را فراموش کرده بودند، پسری مرموز با چشمان طلایی وارد ماجرا میشود...
It Shows Right Away in Nijime-san’s Eyes
داستان دربارهی دختری به نام نیجیمه است که یک ویژگی خاص دارد: او میتواند با نگاه کردن به چشمان دیگران، فوراً احساساتشان را بخواند. این توانایی باعث میشود در موقعیتهای اجتماعی یا عاشقانه، خیلی زود متوجه احساسات اطرافیانش شود.
داستان دربارهی دختری به نام نیجیمه است که یک ویژگی خاص دارد: او میتواند با نگاه کردن به چشمان دیگران، فوراً احساساتشان را بخواند. این توانایی باعث میشود در موقعیتهای اجتماعی یا عاشقانه، خیلی زود متوجه احساسات اطرافیانش شود.
Blood Soul
فرمان کلیسای «ون هلسینگ» مصمم است همهی موجودات ماورایی را نابود کند—و همچنین هر کس دیگری را که سر راهشان قرار گیرد. اما مردی نقرهموی و خونآشامی سرخموی منتظر نمیمانند تا کلیسا سراغشان بیاید! در جریان آخرین حملهشان به یک جوخهی «پاکسازی» ون هلسینگ، آنها ناخواسته جان یک انسان را نجات میدهند...
فرمان کلیسای «ون هلسینگ» مصمم است همهی موجودات ماورایی را نابود کند—و همچنین هر کس دیگری را که سر راهشان قرار گیرد. اما مردی نقرهموی و خونآشامی سرخموی منتظر نمیمانند تا کلیسا سراغشان بیاید! در جریان آخرین حملهشان به یک جوخهی «پاکسازی» ون هلسینگ، آنها ناخواسته جان یک انسان را نجات میدهند...
Burn the Witch
این داستان در ریورس لندن (Reverse London) جریان دارد؛ دنیای پنهانی در زیر لندن.
«نینی اسپانگکول» رهبر گروه دخترانهی محبوب Cecile Die Twice است، اما جاهطلبیهای او فراتر از یک حرفهی موسیقی موفق است. او به همراه شریکش «نوئل (نیها) نیهاشی» بهعنوان جادوگران در سازمانی به نام Wing Bind فعالیت میکنند—تشکیلاتی که وظیفهی مدیریت و کنترل اژدهاها را بر عهده دارد.
این موجودات قدرتمند در گذشته مسئول بیش از نیمی از تلفات شهر بودند، پیش از آنکه «ریورس لندن» از «فرانت لندن» جدا شود. چون بیشتر مردم فرانت لندن قادر به دیدن اژدهاها نیستند، وجودشان به افسانه تبدیل شده است. اما مردم ریورس لندن در خط مقدم نبرد با آنها قرار دارند. به همین دلیل Wing Bind تأسیس شد و هرگونه تماس افراد بدون مجوز با اژدهاها ممنوع گردید.
ماجرا زمانی برای نینی و نوئل پیچیده میشود که مسئول مراقبت از «بالگو یُوِین پارکس» و سگش «اوسوشی-چان» میشوند. بالگو دائماً دردسر درست میکند و دخترها را ناچار میسازد پیامدها را جمع کنند. اوضاع وقتی بدتر میشود که «میسی بالجور»، همگروهی سابق نینی، در ریورس لندن ظاهر میشود—آن هم با یک اژدها در کنارش.
این داستان در ریورس لندن (Reverse London) جریان دارد؛ دنیای پنهانی در زیر لندن.
«نینی اسپانگکول» رهبر گروه دخترانهی محبوب Cecile Die Twice است، اما جاهطلبیهای او فراتر از یک حرفهی موسیقی موفق است. او به همراه شریکش «نوئل (نیها) نیهاشی» بهعنوان جادوگران در سازمانی به نام Wing Bind فعالیت میکنند—تشکیلاتی که وظیفهی مدیریت و کنترل اژدهاها را بر عهده دارد.
این موجودات قدرتمند در گذشته مسئول بیش از نیمی از تلفات شهر بودند، پیش از آنکه «ریورس لندن» از «فرانت لندن» جدا شود. چون بیشتر مردم فرانت لندن قادر به دیدن اژدهاها نیستند، وجودشان به افسانه تبدیل شده است. اما مردم ریورس لندن در خط مقدم نبرد با آنها قرار دارند. به همین دلیل Wing Bind تأسیس شد و هرگونه تماس افراد بدون مجوز با اژدهاها ممنوع گردید.
ماجرا زمانی برای نینی و نوئل پیچیده میشود که مسئول مراقبت از «بالگو یُوِین پارکس» و سگش «اوسوشی-چان» میشوند. بالگو دائماً دردسر درست میکند و دخترها را ناچار میسازد پیامدها را جمع کنند. اوضاع وقتی بدتر میشود که «میسی بالجور»، همگروهی سابق نینی، در ریورس لندن ظاهر میشود—آن هم با یک اژدها در کنارش.
Shikabane★Cherry
این یک کمدی عاشقانه است که داستان دختری را روایت میکند که درست پیش از یک قرار مهم بیمار میشود و تصمیم میگیرد مقدار زیادی داروی مخفی مصرف کند. این دارو قرار است سلولهایش را تازه نگه دارد، اما او متوجه میشود که قلبش از کار افتاده و او به یک زامبی تبدیل شده است.
این یک کمدی عاشقانه است که داستان دختری را روایت میکند که درست پیش از یک قرار مهم بیمار میشود و تصمیم میگیرد مقدار زیادی داروی مخفی مصرف کند. این دارو قرار است سلولهایش را تازه نگه دارد، اما او متوجه میشود که قلبش از کار افتاده و او به یک زامبی تبدیل شده است.
Jibaku Shounen Hanako-kun
شایعات ماوراءالطبیعه سراسر دبیرستان کامامه آکادمی را فرا گرفتهاند؛ بهویژه «هفت راز» مدرسه. یکی از این رازها افسانهٔ هاناکو-سان است؛ روح دختری جوان که در دستشویی دخترانه طبقهٔ سوم ساختمان قدیمی مدرسه سکونت دارد و گفته میشود هر آرزویی را که احضارشکنندهاش بخواهد برآورده میکند. ننۀ یاشیرو، دانشآموز سال اول دبیرستان که شدیداً به محبت نیاز دارد، با شجاعت هاناکو-سان را احضار میکند، اما هاناکویی که جلویش ظاهر میشود پسری است!
هاناکو-کون ادعا میکند هیچ شیء جادویی قابلاستفادهای در اختیار ندارد؛ ننه هم با روشهای مختلف سعی میکند توجه معشوقهاش را جلب کند. وقتی ناامیدیاش به اوج میرسد، با خوردن فلس یک پری دریایی دچار مشکل میشود و به ماهی تبدیل میگردد. هاناکو-کون او را نجات میدهد و سرنوشتشان را به هم پیوند میزند؛ در مقابل این کمک، ننه باید دستیار او شود. حال که در دنیای فراطبیعی گرفتار آمده است، ننه به زودی درمییابد که رازهای هفتگانهٔ مدرسه بیش از شایعات سطحی هستند.
شایعات ماوراءالطبیعه سراسر دبیرستان کامامه آکادمی را فرا گرفتهاند؛ بهویژه «هفت راز» مدرسه. یکی از این رازها افسانهٔ هاناکو-سان است؛ روح دختری جوان که در دستشویی دخترانه طبقهٔ سوم ساختمان قدیمی مدرسه سکونت دارد و گفته میشود هر آرزویی را که احضارشکنندهاش بخواهد برآورده میکند. ننۀ یاشیرو، دانشآموز سال اول دبیرستان که شدیداً به محبت نیاز دارد، با شجاعت هاناکو-سان را احضار میکند، اما هاناکویی که جلویش ظاهر میشود پسری است!
هاناکو-کون ادعا میکند هیچ شیء جادویی قابلاستفادهای در اختیار ندارد؛ ننه هم با روشهای مختلف سعی میکند توجه معشوقهاش را جلب کند. وقتی ناامیدیاش به اوج میرسد، با خوردن فلس یک پری دریایی دچار مشکل میشود و به ماهی تبدیل میگردد. هاناکو-کون او را نجات میدهد و سرنوشتشان را به هم پیوند میزند؛ در مقابل این کمک، ننه باید دستیار او شود. حال که در دنیای فراطبیعی گرفتار آمده است، ننه به زودی درمییابد که رازهای هفتگانهٔ مدرسه بیش از شایعات سطحی هستند.
Houkago Shounen Hanako-kun
روح «هاناکو-کون» و دستیار انسانیاش «نِنه یاشیرو» معمولاً سرشان به حل کردن رویدادهای ماورایی مختلف در آکادمی کامومه بند است، اما وقتی از همهی اینها فرصتی برای استراحت پیدا میکنند، وقتشان را چطور میگذرانند؟ بیایید ببینیم شخصیتهای Toilet-Bound Hanako-kun در ساعات آرام بعد از مدرسه چه میکنند—بازی میکنند، مریض میشوند، جنسیتشان عوض میشود و حتی رازهایی را کشف میکنند که میتواند دنیا را تکان دهد!
روح «هاناکو-کون» و دستیار انسانیاش «نِنه یاشیرو» معمولاً سرشان به حل کردن رویدادهای ماورایی مختلف در آکادمی کامومه بند است، اما وقتی از همهی اینها فرصتی برای استراحت پیدا میکنند، وقتشان را چطور میگذرانند؟ بیایید ببینیم شخصیتهای Toilet-Bound Hanako-kun در ساعات آرام بعد از مدرسه چه میکنند—بازی میکنند، مریض میشوند، جنسیتشان عوض میشود و حتی رازهایی را کشف میکنند که میتواند دنیا را تکان دهد!
Sugar Dark: Umerareta Yami to Shoujo
داستان پسری به نام «موارو» را دنبال میکند که به ناحق دستگیر شده و برای انجام کار اجباری به قبرستانی فرستاده میشود. او خود را «نگهبان گور» مینامد و با دختری زیبا به نام «مِریا» ملاقات میکند. موارو در حالی که روزهایش را به کندن گودالی مشغول است که هیولایی مردهزنده به نام «تاریکی» در آن قرار دارد، به مریا دلباخته میشود.
داستان پسری به نام «موارو» را دنبال میکند که به ناحق دستگیر شده و برای انجام کار اجباری به قبرستانی فرستاده میشود. او خود را «نگهبان گور» مینامد و با دختری زیبا به نام «مِریا» ملاقات میکند. موارو در حالی که روزهایش را به کندن گودالی مشغول است که هیولایی مردهزنده به نام «تاریکی» در آن قرار دارد، به مریا دلباخته میشود.
Monster
کنزو تنما، جراح مغز و اعصاب سرشناس ژاپنی که در دوران پساجنگ در آلمان کار میکند، با انتخاب دشواری روبهرو میشود: اینکه عمل جراحی را روی یوهان لیبرت—پسربچهی یتیم که در آستانهی مرگ قرار دارد—انجام دهد یا روی شهردار دوسلدورف. در نهایت، تنما شهرت خود را به ریسک میاندازد و یوهان را نجات میدهد و عملاً شهردار را به حال خود رها میکند.
در پی این تصمیم، هاینمان، مدیر بیمارستان، تنما را از سمتش برکنار میکند و ایوا، دختر هاینمان، نامزدیشان را بهم میزند. با لکهای بزرگ بر پیشانی و طردشده از سوی همکاران، تنما همه امیدش را به موفقیت حرفهای از دست میدهد—تا اینکه قتل مرموز هاینمان بار دیگر فرصتی برایش فراهم میکند.
نه سال بعد، تنما ریاست بخش جراحی را بر عهده دارد و در آستانهی نشستن بر کرسی مدیر بیمارستان است. هرچند در ابتدا همهچیز خوب به نظر میرسد، بهزودی درگیر سلسلهای از قتلهای هولناک در سراسر آلمان میشود. عامل این جنایات موجودی است—همان موجودی که تنما آن روز سرنوشتساز، نه سال پیش، جانش را نجات داد.
کنزو تنما، جراح مغز و اعصاب سرشناس ژاپنی که در دوران پساجنگ در آلمان کار میکند، با انتخاب دشواری روبهرو میشود: اینکه عمل جراحی را روی یوهان لیبرت—پسربچهی یتیم که در آستانهی مرگ قرار دارد—انجام دهد یا روی شهردار دوسلدورف. در نهایت، تنما شهرت خود را به ریسک میاندازد و یوهان را نجات میدهد و عملاً شهردار را به حال خود رها میکند.
در پی این تصمیم، هاینمان، مدیر بیمارستان، تنما را از سمتش برکنار میکند و ایوا، دختر هاینمان، نامزدیشان را بهم میزند. با لکهای بزرگ بر پیشانی و طردشده از سوی همکاران، تنما همه امیدش را به موفقیت حرفهای از دست میدهد—تا اینکه قتل مرموز هاینمان بار دیگر فرصتی برایش فراهم میکند.
نه سال بعد، تنما ریاست بخش جراحی را بر عهده دارد و در آستانهی نشستن بر کرسی مدیر بیمارستان است. هرچند در ابتدا همهچیز خوب به نظر میرسد، بهزودی درگیر سلسلهای از قتلهای هولناک در سراسر آلمان میشود. عامل این جنایات موجودی است—همان موجودی که تنما آن روز سرنوشتساز، نه سال پیش، جانش را نجات داد.