محبوبترین آثار کمدی
SPY×FAMILY
Kimetsu no Yaiba
Noblesse
It Shows Right Away in Nijime-san’s Eyes
Kawaii dake ja Nai Shikimori-san
The Breaker: New Waves
Tales of Demons and Gods
The Fragrant Flower Blooms with Dignity
کمدی (26 اثر)
It Shows Right Away in Nijime-san’s Eyes
داستان دربارهی دختری به نام نیجیمه است که یک ویژگی خاص دارد: او میتواند با نگاه کردن به چشمان دیگران، فوراً احساساتشان را بخواند. این توانایی باعث میشود در موقعیتهای اجتماعی یا عاشقانه، خیلی زود متوجه احساسات اطرافیانش شود.
داستان دربارهی دختری به نام نیجیمه است که یک ویژگی خاص دارد: او میتواند با نگاه کردن به چشمان دیگران، فوراً احساساتشان را بخواند. این توانایی باعث میشود در موقعیتهای اجتماعی یا عاشقانه، خیلی زود متوجه احساسات اطرافیانش شود.
Shikabane★Cherry
این یک کمدی عاشقانه است که داستان دختری را روایت میکند که درست پیش از یک قرار مهم بیمار میشود و تصمیم میگیرد مقدار زیادی داروی مخفی مصرف کند. این دارو قرار است سلولهایش را تازه نگه دارد، اما او متوجه میشود که قلبش از کار افتاده و او به یک زامبی تبدیل شده است.
این یک کمدی عاشقانه است که داستان دختری را روایت میکند که درست پیش از یک قرار مهم بیمار میشود و تصمیم میگیرد مقدار زیادی داروی مخفی مصرف کند. این دارو قرار است سلولهایش را تازه نگه دارد، اما او متوجه میشود که قلبش از کار افتاده و او به یک زامبی تبدیل شده است.
Houkago Shounen Hanako-kun
روح «هاناکو-کون» و دستیار انسانیاش «نِنه یاشیرو» معمولاً سرشان به حل کردن رویدادهای ماورایی مختلف در آکادمی کامومه بند است، اما وقتی از همهی اینها فرصتی برای استراحت پیدا میکنند، وقتشان را چطور میگذرانند؟ بیایید ببینیم شخصیتهای Toilet-Bound Hanako-kun در ساعات آرام بعد از مدرسه چه میکنند—بازی میکنند، مریض میشوند، جنسیتشان عوض میشود و حتی رازهایی را کشف میکنند که میتواند دنیا را تکان دهد!
روح «هاناکو-کون» و دستیار انسانیاش «نِنه یاشیرو» معمولاً سرشان به حل کردن رویدادهای ماورایی مختلف در آکادمی کامومه بند است، اما وقتی از همهی اینها فرصتی برای استراحت پیدا میکنند، وقتشان را چطور میگذرانند؟ بیایید ببینیم شخصیتهای Toilet-Bound Hanako-kun در ساعات آرام بعد از مدرسه چه میکنند—بازی میکنند، مریض میشوند، جنسیتشان عوض میشود و حتی رازهایی را کشف میکنند که میتواند دنیا را تکان دهد!
ماهیرو شیروتا، نوجوان پرانرژی پانزدهساله، زندگی سادهای دارد. اما همهچیز تغییر میکند وقتی گربهی سیاه ولگردی را نجات میدهد و نامش را «کورو» میگذارد. گربهای که در ظاهر عادی به نظر میرسد، ماهیرو را شگفتزده میکند وقتی به یک انسان تبدیل میشود! معلوم میشود کورو یک خونآشام چندصدساله بهطرز عجیبی تنبل و کُند است که خون نمینوشد و از هرگونه فعالیتی بیزار است.
بیآنکه بداند، تنها کاری که نباید انجام دهد گفتن نام کورو با صدای بلند است؛ اما دقیقاً همین کار را میکند. همین باعث پیوندی میان آنها میشود، به این معنا که کورو میتواند به خونآشام خدمتکار ماهیرو، یا همان «سروَمپ»، تبدیل شود. اما سرنوشت طور دیگری رقم میخورد؛ پس از حملهی وحشیانهای که توسط خونآشامی به نام تسوباکی ترتیب داده شده، کورو خون ماهیرو را مینوشد و پیمان میانشان قطعی میشود و ماهیرو به ارباب او، یعنی «ایو»، بدل میگردد.
خونآشام مرموز تسوباکی نام واقعی کورو را آشکار میکند: «اش خوابآلود»، نماد تنبلی و بزرگترین برادر از هفت خونآشام که هرکدام نماینده یکی از گناهان کبیرهاند. تسوباکی، بهعنوان برادر هشتم فراموششده و نماد «اندوه»، جنگی را علیه همهی خونآشامها و انسانها آغاز میکند. برای جلوگیری از خونریزی، حالا ماهیرو و کورو باید دیگر سروَمپها و ایوهایشان را آگاه کنند، پیش از آنکه خیلی دیر شود.
ماهیرو شیروتا، نوجوان پرانرژی پانزدهساله، زندگی سادهای دارد. اما همهچیز تغییر میکند وقتی گربهی سیاه ولگردی را نجات میدهد و نامش را «کورو» میگذارد. گربهای که در ظاهر عادی به نظر میرسد، ماهیرو را شگفتزده میکند وقتی به یک انسان تبدیل میشود! معلوم میشود کورو یک خونآشام چندصدساله بهطرز عجیبی تنبل و کُند است که خون نمینوشد و از هرگونه فعالیتی بیزار است.
بیآنکه بداند، تنها کاری که نباید انجام دهد گفتن نام کورو با صدای بلند است؛ اما دقیقاً همین کار را میکند. همین باعث پیوندی میان آنها میشود، به این معنا که کورو میتواند به خونآشام خدمتکار ماهیرو، یا همان «سروَمپ»، تبدیل شود. اما سرنوشت طور دیگری رقم میخورد؛ پس از حملهی وحشیانهای که توسط خونآشامی به نام تسوباکی ترتیب داده شده، کورو خون ماهیرو را مینوشد و پیمان میانشان قطعی میشود و ماهیرو به ارباب او، یعنی «ایو»، بدل میگردد.
خونآشام مرموز تسوباکی نام واقعی کورو را آشکار میکند: «اش خوابآلود»، نماد تنبلی و بزرگترین برادر از هفت خونآشام که هرکدام نماینده یکی از گناهان کبیرهاند. تسوباکی، بهعنوان برادر هشتم فراموششده و نماد «اندوه»، جنگی را علیه همهی خونآشامها و انسانها آغاز میکند. برای جلوگیری از خونریزی، حالا ماهیرو و کورو باید دیگر سروَمپها و ایوهایشان را آگاه کنند، پیش از آنکه خیلی دیر شود.
Tales of Demons and Gods
نی لی، یکی از قدرتمندترین جنگجویان و روحانیان در دنیای خود، در نبرد نهایی با امپراتور حکمت و شیاطین سقوط میکند. اما سرنوشت به او فرصت دومی میدهد: او در قالب بدن ۱۳ سالهاش بیدار میشود، زمانی که هنوز ضعیف، بیتجربه، و تحقیرشده بود. با این حال، خاطرات کامل زندگی گذشتهاش، دانشی عظیم در هنرهای رزمی، روحانیت، و تاکتیکهای جنگی را با خود دارد.
حال، با آگاهی از اتفاقات آینده و فجایع قریبالوقوع، نی لی سوگند میخورد که عزیزانش را نجات دهد، افتخارش را بازیابد، و دشمنانش را نابود کند. او مسیر قدرت را این بار از ابتدا طی میکند – اما این بار با اعتمادبهنفس و هوشی فراتر از سن خود. در این راه، نی لی با دشمنان قدیمی و جدید، رقابتهای طبقاتی، سیاستهای پیچیده شهری، و رازهای ژرف دنیای ارواح و شیاطین روبهرو میشود.
نی لی، یکی از قدرتمندترین جنگجویان و روحانیان در دنیای خود، در نبرد نهایی با امپراتور حکمت و شیاطین سقوط میکند. اما سرنوشت به او فرصت دومی میدهد: او در قالب بدن ۱۳ سالهاش بیدار میشود، زمانی که هنوز ضعیف، بیتجربه، و تحقیرشده بود. با این حال، خاطرات کامل زندگی گذشتهاش، دانشی عظیم در هنرهای رزمی، روحانیت، و تاکتیکهای جنگی را با خود دارد.
حال، با آگاهی از اتفاقات آینده و فجایع قریبالوقوع، نی لی سوگند میخورد که عزیزانش را نجات دهد، افتخارش را بازیابد، و دشمنانش را نابود کند. او مسیر قدرت را این بار از ابتدا طی میکند – اما این بار با اعتمادبهنفس و هوشی فراتر از سن خود. در این راه، نی لی با دشمنان قدیمی و جدید، رقابتهای طبقاتی، سیاستهای پیچیده شهری، و رازهای ژرف دنیای ارواح و شیاطین روبهرو میشود.
SPY×FAMILY
برای مأمور مخفی معروف به «تویلایت»، هیچ دستوری بیش از حد دشوار نیست اگر هدف آن برقراری صلح باشد. او که بهعنوان بهترین جاسوس کشور وستالیس فعالیت میکند، بیوقفه تلاش میکند تا از آغاز جنگی توسط تندروها با کشور همسایه، اوستانیا، جلوگیری کند.
در آخرین مأموریتش، تویلایت باید یک سیاستمدار اوستانی به نام «داناوان دزماند» را زیر نظر بگیرد. اما راه انجام این کار، نفوذ به مدرسهی فرزند او – مدرسهی معتبر «آکادمی اِدن» – است. بدین ترتیب، او با دشوارترین مأموریت زندگیاش روبهرو میشود: ازدواج کند، بچهدار شود و نقش یک خانواده را بازی کند!
تویلات که هویتی جعلی به نام «لوید فورجر» برای خود میسازد، دختری یتیم به نام «آنیا» را به فرزندی میپذیرد تا نقش دختر ششسالهاش را بازی کند و در آکادمی ادن ثبتنام شود. برای نقش همسر، او با زنی به نام «یور بریار» آشنا میشود؛ کارمند سادهدلی که خودش هم برای جلب توجه اطرافیان نیاز به یک شریک جعلی دارد.
اما تنها لوید نیست که رازی در دل دارد. یور در واقع یک آدمکش حرفهای با نام مستعار «شاهزادهی خار» است. ازدواج با لوید برای او بهترین پوشش ممکن به شمار میرود. از طرفی، آنیا هم آنطور که بهنظر میرسد یک دختر معمولی نیست؛ او یک «ایسپِر» (توانای ذهنخوانی) است، نتیجهی آزمایشهایی سری که به او اجازه میدهد افکار دیگران را بخواند.
اگرچه آنیا حقیقت هویت والدین جدیدش را میفهمد، ولی از اینکه پدر و مادرش آدمهای خفن و سری هستند، بهشدت هیجانزده است! البته هرگز به آنها چیزی نمیگوید، چون نمیخواهد بازی خراب شود.
اینگونه، در قالب خانوادهای به نام «فورجرها»، یک جاسوس، یک قاتل، و یک ذهنخوان باید در نقش خانوادهای عادی ظاهر شوند، در حالیکه هر کدام دنبال اهداف مخفی خود هستند. اما در میان این نقشبازیها و دروغها، کمکم درمییابند که معنای خانواده چیزی فراتر از پیوندهای خونی است.
برای مأمور مخفی معروف به «تویلایت»، هیچ دستوری بیش از حد دشوار نیست اگر هدف آن برقراری صلح باشد. او که بهعنوان بهترین جاسوس کشور وستالیس فعالیت میکند، بیوقفه تلاش میکند تا از آغاز جنگی توسط تندروها با کشور همسایه، اوستانیا، جلوگیری کند.
در آخرین مأموریتش، تویلایت باید یک سیاستمدار اوستانی به نام «داناوان دزماند» را زیر نظر بگیرد. اما راه انجام این کار، نفوذ به مدرسهی فرزند او – مدرسهی معتبر «آکادمی اِدن» – است. بدین ترتیب، او با دشوارترین مأموریت زندگیاش روبهرو میشود: ازدواج کند، بچهدار شود و نقش یک خانواده را بازی کند!
تویلات که هویتی جعلی به نام «لوید فورجر» برای خود میسازد، دختری یتیم به نام «آنیا» را به فرزندی میپذیرد تا نقش دختر ششسالهاش را بازی کند و در آکادمی ادن ثبتنام شود. برای نقش همسر، او با زنی به نام «یور بریار» آشنا میشود؛ کارمند سادهدلی که خودش هم برای جلب توجه اطرافیان نیاز به یک شریک جعلی دارد.
اما تنها لوید نیست که رازی در دل دارد. یور در واقع یک آدمکش حرفهای با نام مستعار «شاهزادهی خار» است. ازدواج با لوید برای او بهترین پوشش ممکن به شمار میرود. از طرفی، آنیا هم آنطور که بهنظر میرسد یک دختر معمولی نیست؛ او یک «ایسپِر» (توانای ذهنخوانی) است، نتیجهی آزمایشهایی سری که به او اجازه میدهد افکار دیگران را بخواند.
اگرچه آنیا حقیقت هویت والدین جدیدش را میفهمد، ولی از اینکه پدر و مادرش آدمهای خفن و سری هستند، بهشدت هیجانزده است! البته هرگز به آنها چیزی نمیگوید، چون نمیخواهد بازی خراب شود.
اینگونه، در قالب خانوادهای به نام «فورجرها»، یک جاسوس، یک قاتل، و یک ذهنخوان باید در نقش خانوادهای عادی ظاهر شوند، در حالیکه هر کدام دنبال اهداف مخفی خود هستند. اما در میان این نقشبازیها و دروغها، کمکم درمییابند که معنای خانواده چیزی فراتر از پیوندهای خونی است.
Samurai Champloo
«موگن» یک مزدور سرسخت و خشن است با تکنیکی مرگبار و چیزی برای از دست دادن ندارد. «جین» یک سامورایی منضبط است که به همان اندازه که مرموز و آرام است،致مرگبار نیز هست. «فو» یک پیشخدمت جوان با قلبی مهربان است که در لحظات غیرمنتظره توانایی و ابتکار عملش آشکار میشود. این سه همراه نامحتمل در آستانه سفری هستند که زندگی همهشان را دگرگون خواهد کرد.
آنها در جستوجوی خطرناک یک سامورایی مرموز قدم میگذارند، سفری که باعث میشود این گروه پرجدل قهرمانان بارها درگیر麻 مشکلات شوند و دوباره از آنها جان سالم به در برند (هرچند شمارش این دفعات چندان بالا نیست). از اشراف بدبین و ظاهراً مؤدب گرفته تا خیانتکاریهای دنیای زیرزمینی ژاپن، موگن، جین و فو با تهدیدهایی از درون و بیرون روبهرو خواهند شد، در حالی که همزمان ستارههای پرتابی و توهینها را به سوی یکدیگر پرتاب میکنند.
ژاپن باستان در آستانه دریافت دوز致کشندهای از عدالت خیابانی به سبک چامپلو است—و هرگز دیگر مانند گذشته نخواهد بود.
«موگن» یک مزدور سرسخت و خشن است با تکنیکی مرگبار و چیزی برای از دست دادن ندارد. «جین» یک سامورایی منضبط است که به همان اندازه که مرموز و آرام است،致مرگبار نیز هست. «فو» یک پیشخدمت جوان با قلبی مهربان است که در لحظات غیرمنتظره توانایی و ابتکار عملش آشکار میشود. این سه همراه نامحتمل در آستانه سفری هستند که زندگی همهشان را دگرگون خواهد کرد.
آنها در جستوجوی خطرناک یک سامورایی مرموز قدم میگذارند، سفری که باعث میشود این گروه پرجدل قهرمانان بارها درگیر麻 مشکلات شوند و دوباره از آنها جان سالم به در برند (هرچند شمارش این دفعات چندان بالا نیست). از اشراف بدبین و ظاهراً مؤدب گرفته تا خیانتکاریهای دنیای زیرزمینی ژاپن، موگن، جین و فو با تهدیدهایی از درون و بیرون روبهرو خواهند شد، در حالی که همزمان ستارههای پرتابی و توهینها را به سوی یکدیگر پرتاب میکنند.
ژاپن باستان در آستانه دریافت دوز致کشندهای از عدالت خیابانی به سبک چامپلو است—و هرگز دیگر مانند گذشته نخواهد بود.
Shaman King
شمنها افرادی خارقالعادهاند که توانایی برقراری ارتباط با ارواح، اشباح و خدایانی را دارند که برای مردم عادی نامرئی هستند. «مبارزه شمنها»—یک تورنمنت باشکوه که هر پانصد سال یکبار برگزار میشود و شمنهایی از سراسر جهان را در برابر هم قرار میدهد—جایی است که برنده عنوان شاه شمن را به دست میآورد. این عنوان به دارندهاش اجازه میدهد تا با «روح بزرگ» ارتباط برقرار کرده و جهان را آنطور که میخواهد شکل دهد.
شبی، «مانتا اویامادا» دانشآموزی عادی در راه مدرسه دیر میکند و تصمیم میگیرد از قبرستان محلی میانبُر بزند. او پسری تنها را میبیند که روی یک سنگقبر نشسته و از او دعوت میکند با «آنها» به تماشای ستارهها بنشیند. وقتی مانتا متوجه میشود منظور پسر از «آنها»، خودش و دوستان روحیاش است، وحشتزده فرار میکند. بعدها پسر خود را «یو آساکورا»، شمنی در حال آموزش، معرفی میکند و قدرتهایش را نشان میدهد: او با همکاری روح یک سامورایی ششصدساله به نام «آمیدامارو»، مانتا را از دست گروهی اراذل نجات میدهد. یو به خاطر توانایی مانتا در دیدن ارواح، با او دوست میشود و به همراه آمیدامارو، راهی میشوند تا به هدف یو برای تبدیل شدن به شاه شمن بعدی جامه عمل بپوشانند.
شمنها افرادی خارقالعادهاند که توانایی برقراری ارتباط با ارواح، اشباح و خدایانی را دارند که برای مردم عادی نامرئی هستند. «مبارزه شمنها»—یک تورنمنت باشکوه که هر پانصد سال یکبار برگزار میشود و شمنهایی از سراسر جهان را در برابر هم قرار میدهد—جایی است که برنده عنوان شاه شمن را به دست میآورد. این عنوان به دارندهاش اجازه میدهد تا با «روح بزرگ» ارتباط برقرار کرده و جهان را آنطور که میخواهد شکل دهد.
شبی، «مانتا اویامادا» دانشآموزی عادی در راه مدرسه دیر میکند و تصمیم میگیرد از قبرستان محلی میانبُر بزند. او پسری تنها را میبیند که روی یک سنگقبر نشسته و از او دعوت میکند با «آنها» به تماشای ستارهها بنشیند. وقتی مانتا متوجه میشود منظور پسر از «آنها»، خودش و دوستان روحیاش است، وحشتزده فرار میکند. بعدها پسر خود را «یو آساکورا»، شمنی در حال آموزش، معرفی میکند و قدرتهایش را نشان میدهد: او با همکاری روح یک سامورایی ششصدساله به نام «آمیدامارو»، مانتا را از دست گروهی اراذل نجات میدهد. یو به خاطر توانایی مانتا در دیدن ارواح، با او دوست میشود و به همراه آمیدامارو، راهی میشوند تا به هدف یو برای تبدیل شدن به شاه شمن بعدی جامه عمل بپوشانند.
Shaman King Zero
مجموعهای از وانشاتها که شامل داستانهای مختلف شخصیتهای شاه شمن پیش از آغاز مجموعه اصلی است.
مجموعهای از وانشاتها که شامل داستانهای مختلف شخصیتهای شاه شمن پیش از آغاز مجموعه اصلی است.
Kawaii dake ja Nai Shikimori-san
«یو ایزومی» یک دانشآموز دبیرستانی است که زندگیاش پر از بدبیاری است. از همان کودکی، همیشه با زخم و جراحت به خانه بازمیگشت. به دلیل بدشانسی همیشگیاش، روزهای او چیزی جز حوادث ناخوشایند نبود—تا اینکه با «میکچون شیکیموری» وارد رابطه شد.
شیکیموری را میتوان بهعنوان معشوق ایدهآل توصیف کرد: بامزه، دوستداشتنی و باورنکردنی عاشق ایزومی. اما او گاهی چندان هم شیرین نیست؛ بلکه به خونسردترین و در عین حال ترسناکترین شکل ممکن تبدیل به معشوقی فوقالعاده باحال میشود! حضور پرهیبت و نگرانی صادقانهاش برای سلامتی ایزومی هرگز نفس او را بند نمیآورد. حالا که شیکیموریِ هم بامزه و هم باحال کنار ایزومی است، روزهای بدشانسیاش به پایان رسیده و زندگیاش پر از شادی و گرما شده است.
«یو ایزومی» یک دانشآموز دبیرستانی است که زندگیاش پر از بدبیاری است. از همان کودکی، همیشه با زخم و جراحت به خانه بازمیگشت. به دلیل بدشانسی همیشگیاش، روزهای او چیزی جز حوادث ناخوشایند نبود—تا اینکه با «میکچون شیکیموری» وارد رابطه شد.
شیکیموری را میتوان بهعنوان معشوق ایدهآل توصیف کرد: بامزه، دوستداشتنی و باورنکردنی عاشق ایزومی. اما او گاهی چندان هم شیرین نیست؛ بلکه به خونسردترین و در عین حال ترسناکترین شکل ممکن تبدیل به معشوقی فوقالعاده باحال میشود! حضور پرهیبت و نگرانی صادقانهاش برای سلامتی ایزومی هرگز نفس او را بند نمیآورد. حالا که شیکیموریِ هم بامزه و هم باحال کنار ایزومی است، روزهای بدشانسیاش به پایان رسیده و زندگیاش پر از شادی و گرما شده است.
Sakamoto Days
تارو ساکاموتو بهعنوان بزرگترین آدمکش تمام دوران شناخته میشد. بسیاری از او وحشت داشتند و او بر فراز دنیای زیرزمینی ایستاده بود تا زمانی که با زنی آشنا شد و عاشقش گردید. همین اتفاق باعث شد ساکاموتو زندگی جنایتکارانهاش را رها کند و اکنون بهعنوان فروشنده در یک فروشگاه کوچک کار میکند.
اما کنار گذاشتن گذشتهٔ تاریکش به آن آسانی که تصور میکرد نیست. بسیاری از رقیبان و همکاران سابقش باور ندارند که او واقعاً از این کار دست کشیده و برای از بین بردنش ظاهر میشوند. از آنجا که دیگر اجازهٔ کشتن ندارد، ساکاموتو باید راههای خلاقانهای برای مهار دشمنانش پیدا کند و مانع شود که آسیبی به خانوادهاش، فروشگاهش و شهر کوچکی که در آن زندگی میکند برسانند.
تارو ساکاموتو بهعنوان بزرگترین آدمکش تمام دوران شناخته میشد. بسیاری از او وحشت داشتند و او بر فراز دنیای زیرزمینی ایستاده بود تا زمانی که با زنی آشنا شد و عاشقش گردید. همین اتفاق باعث شد ساکاموتو زندگی جنایتکارانهاش را رها کند و اکنون بهعنوان فروشنده در یک فروشگاه کوچک کار میکند.
اما کنار گذاشتن گذشتهٔ تاریکش به آن آسانی که تصور میکرد نیست. بسیاری از رقیبان و همکاران سابقش باور ندارند که او واقعاً از این کار دست کشیده و برای از بین بردنش ظاهر میشوند. از آنجا که دیگر اجازهٔ کشتن ندارد، ساکاموتو باید راههای خلاقانهای برای مهار دشمنانش پیدا کند و مانع شود که آسیبی به خانوادهاش، فروشگاهش و شهر کوچکی که در آن زندگی میکند برسانند.
Trigun
Trigun داستان مردی به نام وش دِ استمپید را دنبال میکند؛ یک تیرانداز افسانهای که در سیارهای بیابانی و خشن به نام گاناسموک زندگی میکند. او به خاطر جایزهی بزرگی که روی سرش گذاشته شده، همیشه در حال فرار از جایزهبگیرها و دردسرهاست. با این حال، برخلاف شهرت ترسناکش، وش قلبی مهربان دارد و همواره تلاش میکند جان دیگران را نجات دهد و از خشونت بیهوده دوری کند.
Trigun داستان مردی به نام وش دِ استمپید را دنبال میکند؛ یک تیرانداز افسانهای که در سیارهای بیابانی و خشن به نام گاناسموک زندگی میکند. او به خاطر جایزهی بزرگی که روی سرش گذاشته شده، همیشه در حال فرار از جایزهبگیرها و دردسرهاست. با این حال، برخلاف شهرت ترسناکش، وش قلبی مهربان دارد و همواره تلاش میکند جان دیگران را نجات دهد و از خشونت بیهوده دوری کند.
Creepy Cat
فلورا به عمارتی رازآلود نقلمکان میکند و میفهمد موجودی عجیب در آن ساکن است—«کریپی کت»! از همینجا زندگیِ عجیب و گاه خطرناک او با همخانهای گربهسان آغاز میشود. این کمدی گوتیک هم میخنداند... و هم میترساند!
فلورا به عمارتی رازآلود نقلمکان میکند و میفهمد موجودی عجیب در آن ساکن است—«کریپی کت»! از همینجا زندگیِ عجیب و گاه خطرناک او با همخانهای گربهسان آغاز میشود. این کمدی گوتیک هم میخنداند... و هم میترساند!
I Killed Adolf Hitler
چه میشد اگر ما در دنیایی زندگی میکردیم که "آدمکش مواجببگیر" هم مانند پزشکان و وکلا، حرفهای قانونی و همهگیر تلقی میشد؟ چه میشد اگر دانشمندی به منظور رسیدن به شگفتانگیزترین نقطه عطف شغل خود، چنین آدمکشی را استخدام میکرد... تا در زمان به عقب سفر کند و آدولف هیتلر را پیش از آنکه خوی شیطانیاش به قدر برسد، بکُشد؟ چه میشد اگر هیتلر از این اقدام به ترور جان سالم بهدر میبرد، ماشین زمان را میدزدید، خود را به قرن ٢١ـم میرساند... و قاتل هنوز به قدرت نرسیده همان ٧٠ سال پیش سرگردان و آشفته رها میکرد؟ اگر خیال میکنید که جوابی برای این پرسشها دارید... سخت در اشتباهید. و شما باید من آدولف هیتلر را کُشتم، آخرین اثر شاهکار جیسون را بخوانید.
چه میشد اگر ما در دنیایی زندگی میکردیم که "آدمکش مواجببگیر" هم مانند پزشکان و وکلا، حرفهای قانونی و همهگیر تلقی میشد؟ چه میشد اگر دانشمندی به منظور رسیدن به شگفتانگیزترین نقطه عطف شغل خود، چنین آدمکشی را استخدام میکرد... تا در زمان به عقب سفر کند و آدولف هیتلر را پیش از آنکه خوی شیطانیاش به قدر برسد، بکُشد؟ چه میشد اگر هیتلر از این اقدام به ترور جان سالم بهدر میبرد، ماشین زمان را میدزدید، خود را به قرن ٢١ـم میرساند... و قاتل هنوز به قدرت نرسیده همان ٧٠ سال پیش سرگردان و آشفته رها میکرد؟ اگر خیال میکنید که جوابی برای این پرسشها دارید... سخت در اشتباهید. و شما باید من آدولف هیتلر را کُشتم، آخرین اثر شاهکار جیسون را بخوانید.
Justice League International
شروع دوباره لیگ عدالت، اما در شکلی جهانی، طنز و خندهدار.
شروع دوباره لیگ عدالت، اما در شکلی جهانی، طنز و خندهدار.